از روزی که به دنیا اومدم ...
دست زدن به چاقو خطر ناکه !
آدم خوب باید حرف زشت نزنه !
آدم خوب کسیه که حرف بزرگترشو گوش بده !
آدم خوب کسیه که نماز بخونه !
روزه بگیره !
مسجد بره!
موی خواهر کوچیکترشو نکشه !
با دختر غریبه حرف نزنه !
محرما پیرهن مشکی بپوشه و بره هیات !
هیچ کس یادمون نداد :
از چاقو چه طوری می شه استفاده کرد !
چه حرفهایی خوبه و چه حرفایی بده !
اگه بزرگتر گفت برو خودت رو آتیش بزن باید به حرفش گوش کرد یا نه !
برای چی نماز بخونیم یا ..برای کی نماز بخونیم !
واسه چی روزه بگیریم !
برای چی پیرهن مشکی بپوشیم و حالا که پوشیدیم دیگه همه چی حله ؟ هرکاری دوست داریم می تونیم بکنیم ؟
می دونید نمیدونم شما چی فکر می کنید
اما من الان تاره به یه نتیجه ای رسیدم
حس الاغی رو دارم که از بدو تولد یه گونی کشیدند به سرش و مدام بهش گفتند تو اسبی !
اما حالا اون گونی پوسیده و فهمیدم که دیگه اسب نیستم ...!!!!