امان از دست این بچه ها
سر نهار پسر چهارسالم پرسید : بابا چی شد که زن گرفتی ؟
اولش دهنم از تعجب باز موند ، بعدش دوتا شاخ در آوردم ، یه کم به خودم مسلط شدم و صدامو صاف کردم و یه چشمک بهش زدم و گفتم :
خریت کردیم بابا آدمی جایز الخطاست !
خانومم با چشم غره بهم نگاه کرد
آروم گفتم بابا شوخی کردم به دل نگیر
پسرم پرسید : بابا خریت چیز خوبیه ؟
گفتم ایت خریت چیز خوبیه ولی بقیه خریتها اصلا خوب نیست
دوباره پرسید آدمی یعنی ما ؟
گفتم : آره بابایی
پرسید جایزالخطاست یعنی چی ؟
گفتم : یعنی گاهی یه کاراشتباهی می کنه عیبی نداره
گفت : یعنی من شیشه کمدم رو شکستم عیبی نداره
گفتم اگه فقط همین یه بار باشه نه
دوباره پرسید : خوب همین یه بار بود پس چرا اینقد مامان دعوام کرد ؟
گفتم برای اینکه دوباره اینکارو نکنی
پرسید : شما که زن گرفتی بابا جون دعوات کرد ؟
گفتم : نهارتو بخور بچه سرد شد از دهن افتاد ....