چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

( این پست موضوع نداره ) قضاوت با شما ...!

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۸۹، ۰۹:۴۱ ق.ظ

سال 1235

مرد : تیر بیگنیه  ، چشمادمگوا برنیو ! تا یکی یکی گیساد نکنان آروم نگنان ، (با صدای بلند ) ادکشان وچه ...

زن : آمیز محد تِقی ، احصابدوتن هیرت نکردین حالا ، وچو پسا اولژ به بلند بخندا ، شکرژ بخورت ابی غلط کرو از این مارک شکرا بخورو !

مرد : غلط کرو نیشش طاق نو ، اگه حالا جلیژ نگیران ، پس فردا اژگو بشو از بقالیه ماست جی هاگیرو ، به روح آقاژ خندو ، اژکشان

( بالاخره  با صحبت های زن خونه  ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه )

سال 1295

مرد :حالا ابی همینم بمونده به گه بشه درس ورخونه ، ادکشان ، تیک تیکد کران ، تخصیر من خر و گه اتلان کبری قرون یاد تو دو ؛ حالا هوس درسد کرتی ادکشان ...

زن : حاجی حوالد به خدا حرص نخور ، قلبت از کار وترسوا ، غلطژ کرد ابی از این غلطا ندکرو

مرد : من تا این تیر بیگنیه  نابودژ نکران آروم نگنان ، آخه دت ناحسابی درس خوندنت کود برت ؟

( بالاخره  با صحبت های زن خونه  ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه )

سال 1330

مرد : دانشسرا ؟ چی شید بوات ؟ چه غلطی از داند برنومه ؟ ادگو بشه دانشسرا سر قبر من ؟ گو به گور بابا تو و اون معلمه ( شرمنده به دل نگیرید اون معلمه الان دیگه عمرشو داده به شما ، وجود خارجی نداره ) که این قرتی وازیا نشوند دو ، ادکشان س ( خدا مرگم بده چه بی ادب بودن ها !)

زن : حج میدی ، خودون کنترل کردین ، خدا نکرده یه وخ سکته ای چی بیدخوسدین ، دسمون بند گنو ، حالا یه غلطیژ بکرت شما ببخشدین

مرد : آخه زن من چه جوری زیر بار این ننگ بشان ، چه طیر سر بلند کران پلی مردم

( بالاخره  با صحبت های زن خونه  ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه )

سال 1380

مرد : اوغور ؟ گورد گو بشه ؟ این چه وعضیو ؟ با شلوارک و شوی به این تنگی کاشه تیر بیگنیه ؟ ( منظور شلوار برمودا و مانتو خیلی خیلی تنگه ، از این مانتوها که شبیه جلیقه نجات کلی پستی و بلندی داره )

ادکشان وچه ...

زن : چرا سر بچه داد می زنی ؟ الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا همینطورین )

مرد : همه غلط زیادیژون بکرتی ، دت من نباید اینجوری بو ؛ لا اقل یه ذره شلوارد زیرتر کش وچه ؟

نژگو نژگو ، وتر گنا بکش بالا... بکش بالا ...

سال 1400

زن : دخترم حالا بابات یه غلطی کرد ، تو ببخش ، اعصاب خودتو داغون نکن عزیزم ، به فکر خودت نیستی فکر ریملت باش که داره می ریزه تو چشات ، لاک ناخونتم خراب شد  عزیزم

بابات هم قول می ده  تو کاری که بهش مربوط نیست دخالت نکنه

( بالاخره  با صحبت های زن خونه  ، دختر خونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای  گناهکارشو می بخشه )

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۱۲)

سلام
میشه گفت این داستان از ورژن فارسیش بهتر شده.
در ضمن در سال 1235 توی خونسار بقالی وجود نداشته. تازه اگر هم بوده بعید میدونم که ماست میفروخته.چون اون زمونا تا اونجا که من یادمه مردم همه مایحتاج لبنی رو خودشون تولید می کردند.
موفق باشید.
  • عبدالحمید حقی
  • خومونمین اترسه فیتیل گنه نترس تو وچه سر به راییه زونان تو اهل یکی به میخ خوسن و یکی به نعل نیه

    به هر حال واقعیت انکار ناپذیر امروزه ما رو با زبان طنز بی بدیل به تصویر(نوشتاری) کشیدی
    فقط نفهمیدم آمیز محد تقی چرا سال 1330 حج میدی شد؟

    قربانت عبدالحمید
    سلام
    خوشا به حیصلد.
    همون تمومژم ورنخونتی.اومهل که "دی سی" م بکرت ورژه خونان.اما از همون اولژ معلیم به چه گلیدون بکاشتی.
    شادبدین
    پاسخ:
    از حالا حیصله نداره چند سال تر ادگو چه کره ، ریم سیا چگران بخچه تو و امثال تو ؟
    سلام .دستتون دردنکنه خیلی جالب بود مخصوصا" که به زبان شیرین مادری نوشته

    بودید و به قول آقا شهرام از ورژن فارسیش بهتر بود.
    پاسخ:
    داستان قشنگی بود ، فکر کردم خونساریش قشنگ تر از آب دربیاد ، به دل خودم نشست به دل دوستان رو نمی دونم ؟
    امثال شما زن ذلیلاند که دختراشون تو رو پدرا وامیستند .
    داستان دیگه نبود ؟
    خیلی خیلی جالب بود.
    کلی خندیدم.

    ای کاش این روند تکامل ! واسه این حرف های خاله زنکی که از قدیم بوده و همچنان هست پیش میومد .

    راستی چون این چند وقته زدم تو خط تشکر.
    بدین وسیله از جنابعالی به خاطر این پست زیبا و اینکه مارا از غم و غصه بیرون آورده و لبخند به لبانمان نشاندید تشکر می نمایم
    پاسخ:
    قیمتها را مقایسه کنید بعد غمتان را به ما بسپارید
    عجب تیر به عجل کشته هایی پیدا میشند...
  • پسر خونساری
  • خدایییش خیلی باهال بود خدا به داد پدرای سال 1430 به بعد برسه دخترای اونا میخوان چه جوری باشن
    پاسخ:
    باهال خودتی داداش ، دخترای اون زمان هم احتمالا به باهالیه حالا نخواهند بود
  • موجودی به نام گاف!!
  • گاف فرهنگی ....................................
    بدو تا گافت نگرفتم!!
    پاسخ:
    من کشته این نیش بازتم به خدا
    بعد از سال 1400 چی میشه این روند چگونه ادامه پیدا میکنه
    سال 1435
    مرد : تیر بیگنیه ، چشمادمگوا برنیو ! تا یکی یکی گیساد نکنان آروم نگنان ، (با صدای بلند ) ادکشان وچه ...

    زن : آمیز محد تِقی ، احصابدوتن هیرت نکردین حالا ، وچو پسا اولژ به بلند بخندا ، شکرژ بخورت ابی غلط کرو از این مارک شکرا بخورو !

    مرد : غلط کرو نیشش طاق نو ، اگه حالا جلیژ نگیران ، پس فردا اژگو بشو از بقالیه ماست جی هاگیرو ، به روح آقاژ خندو ، اژکشان

    ( بالاخره با صحبت های زن خونه ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه )
    بله دقیقا با کمش موافقم با این شیوه که ما پیش میریم دنده عقب با سرعت 200 کیلومتر به عصرحجر تشریف میبریم!!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی