چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

به که گویم درد خویش ...!؟

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۵ ب.ظ

صدای بانوی اندرونی ، مرا از دریایی از افکار مار پیچ بیرون کشید ، مانند همیشه توالی سخنش اعصاب آرامش را خورد نمود و این بار با آهنگی سهمگین صدایم کرد : مگه با تو نیستم ، پاشو آشغالو رو ببر دم در !

خونسردانه افسار جعبه جادویی را برداشتم و برای دیدار مجموعه ملکوت شماره دو را فشار دادم

آرام عرض نمودم : بانوی من بگذارید این قسمت را ببینم و بعد روانه کوچه گردم اما ...

اما حرفم ناتمام مانده بود که  کیسه سیاه  زباله بر روی سینه ام سنگینی کرد ، طفل کوچکم نیشش را تا بنا گوش باز نمود و ذوق کوچه رفتنش را به رخم کشید و اینگونه نجوا نمود : بابا پاشو بریم دیگه ، یه بستنی عروسکی هم برام بخر باشه ؟

حرفی برای گفتن نمانده بود ، همچون همیشه تسلیم خواست  خداوند گار خویش گشته و راهی شدم

به جایگاه همیشگی رفتم  ، اما قبل از اینکه بخواهم باری را که بر روی دستانم سنگینی می نمود ، سبک نمایم نوشتاری غریب و شاید هم قریب ، از خواب غفلت بیدارم نمود :

لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا آشغال بریزد

دهان به لیچار گشودم تا بگویم لعنت بر همه کست که ...

ندایی مرا به خود آورد کی مردک چه می کنی ؟ در این ماه مبارک این چه گفتار است ؟

راهی کنار گذرگاه شهر گشتم تا این بار سنگین ،  در جایی مجاز گذارم

هر جا قدم گذاردم که جایگاهی مجاز می بود ، محفظه ای نیافتم که هیچ ،! همان نوشتار با لحنی محترمانه ، بر بنری  دیدم  و دست از پا دراز تر بازگشتم

تنها دوچیز عایدم گشت ، یکی آنکه کودکی فسقلی مرا با آنهمه ید  بیضاء خام نمود و  دو بستنی عروسکی به گردنم نهاد

و دیگر آنکه از دیدار قسمت هفدهم ملکوت بازماندم

شما بگویید با این کیسه سیاه کجا روم ؟ به که گویم درد خویش ؟ کین درد مشترک ، همه از لطف بلدیه شهرمان است و بس ...

این عکس ربطی به پست امروز نداره فقط جهت یاد آوریه این شبهاست ...

این شبها ...

دعا یادتون نره ، دلتون شکست مارو هم دعا کنید ...

 

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۱۶)

  • پسر خونساری
  • تنها کاری که میشه کرد دعا هستو بس
    مهدی جان جدیدا متوجه شدم بلدیه گناهی نداره و این داستان سطل زباله به شبکه بهداشت برمیگرده .
    وجدانا بیایید فراتر از شهرداری فکر کنید .
    ما مشکلات بزرگتری داریم .
    پاسخ:
    وسلام
    دلبندم ید و بیضا نه
    بنویس ید بیضا
    سلام
    چنین اتفاقی برای من افتاده.
    سخته ولی ممکنه.
    شادزی
    پاسخ:
    دلت خوشه ها خوش دل جان ...
    این که ملکوت را ندیدی که نعمتی است اما دکتری می‌گفت"من به نایلون‌های سیاه دست هم نمی‌زنم". پس مواظب این کیسه‌های سرطان‌زا باش.
    پاسخ:
    اما در مورد کیسه سیاه ، سفید و سیاه و سبزش چه فرق می کند ، وقتی روی دستت مانده باشد و به خاطرش باج هم بدهی !
    اونوقت شهرداری میگه ما کار میکنیم برای شهر.
    کلا خوب این حق مطلب رو ادا کردی.
    یه بار از سرچشمه تا فلکه امام کاغذ بستنی مونده بود رو دستم....
    پاسخ:
    مشکل بنده رفع شود باور کنید دیگر خسته شدم از بس کیسه زباله را با موتور از این سوی شهر به ان سوی شهر کشیدم تا جای مناسبی پرتش کنم
  • همشهری (خوانسار این روزهای من )
  • با زنده پرستی به روزم
    خوب شهرداری یا شبکه بهداشت به فکر سلامتی شما هستند.

    خوب نیست بعد از یه روز روزه داری آدم کلی غذا بخوره و بعد هم بی تحرک بشینه پای تلویزیون.اینا همش میشه عوامل بروز بیماری.

    پس اگه دقت کنید میبینید که شهرداری یا شبکه بهداشت یا هرجای دیگه می خوان که شما کمی پیاده روی کنید و میبینید که آنها فقط به فکر سلامتی شما هستند.
    حالا این وسط دوتا بستنی هم نصیب فرزند شما میشه که این هم خودش خوشحال کردن دل یه بچه است.پس این هم به نیت خیر اونها اضافه میشه.

    دیگه چقدر بگم .
    حالا برید و ازشون به خاطر این که به فکر شماهستند تشکر کنید
    پاسخ:
    ببین آدمو به چه حرفایی مجبور می کنند ...
    سلام
    با صدای رویایی استاد کریم خانی به روزم .
    shooshtari.blogfa.com
    moharam-khansar.blogfa.com
    rayantasvir.ir
    rayantasvir.blogfa.com
    sharafi-khansar.blogfa.com
    cheshmesar.blogfa.com
    باید کیسه رو به خداوندگارت پس داده باشی نه؟
    عیبی نداره غصه نخور ما بازیچه گانیم... یا به دست طفلی شیرین تر از جان یا به دست عشقی برتر از جان یا بدست بلدیه ای قوی تر از جان
    پاسخ:
    آری این است رسم روزگار کج مدار !
    قربون شکلت برم. به اطلاع می رسونم که قرار نیست در هر زمان از شبانه روز که اراده فرمودید زباله رو در معرض دید خلق الله قرار دهیم و به زیبایی شهرمون اضافه کنیم. ساعتتون رو کوک کنید و سعی کنید درست زمانی که ماشین حمل زباله خدمتتون میرسه زباله رو ببرید تحویل بدین. ضمنا با ما همراه باشید با نگاهی تازه
    پاسخ:
    آمد و کاشین زباله اصلا حال نکرد که بیاید ، چطور است کنار گذر بنیشینیم تا علف زیر پایمان سبز شود ؟
  • عبدالحمید حقی
  • سلام

    رفاقت یه طرفه فایده نداره

    http://hamidhaghi.blogsky.com
    پاسخ:
    تشریف بیاورید بلاگفا ، جبران مافات می کنیم
    درود
    بنده دوباره اسباب کشی کردم. دلایلش را هم در تارنگار قبلی ذکر نمودم
    http://yekmihanparast.wordpress.com
  • عبدالحمید حقی
  • دوتا اهنگ برای دانلود گذاشتم

    یکی صدای غضنفری و ویلن حمید بنی هاشمی

    یکی هم سروده زهرا مهدوی با صدای نیما و تنظیم خودم
    سلام
    اون اتفاقی که لاله اشک هم گفت برای من اتفاق افتاده
    سخته ولی ممکنه
    شادزی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی