چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

خواب یا واقعیت

چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۸۸، ۰۹:۴۵ ق.ظ

روز گذشته هنگامی که پس از مدتها حوالی ظهر هوس حمام عمومی بسرمان زد بقچه به دست راهی گرمایه سرچشمه شدیم و قبل از ورود به گرمخانه گوشی تلفن همراهمان را به رسم دوستان خاموش نموده و در جیب مبارک قرار دادیم ، بعداز صفا و سرو سامان دادن به اوضاع بغرنج ناشی از تجرد چند روزه بازگشته  و دوباره  گوشی خود را روشن نموده در طاقچه حمام گذاشتیم ، لباسهایمان را پوشیده و آماده رفتن شدیم  قافل از اینکه  خاطر شریفمان ز یاد برده که گوشی خود را برداریم .

بی خبر از همه چا بیرون آمدیم و در حین خروج شاهد ورود جوانکی مشکی پوش بودیم ، خلاصه اینکه هنگامی متوجه شدیم گوشیمان را جا گذاشتیم که قدری دیر شده بود اما بی درنگ عزم رفتن کرده و خودمان را به حمام رساندیم .

در کمال ناباوری   مشاهده نمودیم که جا تر است و بچه ای در کار نیست ، بلافاصله از حمام بیرون آمده و با تلفن یکی از دوستان شماره خود را گرفتیم در پی چند بوغ متوالی تلفن وصل شد اما جوابی نشنیدیم .

کارآگاه بازیمان گل کرد و به صداهایی که به گوش می رسید گوش فرادادیم .

صدای تردد خودروها اندکی بعد از اینکه از جلوی دیدگانمان رد می شدند در گوشی به گوش می رسید .

پی بردیم که سارق گوشی  در  این نزدیکی است و صدای قدمهایش  هم به گوش می رسد .

جستی کرده و جوانک سیاه پوش را در انتهای خیابان در حالی که سلانه سلانه  حرکت می کرد دیده و با خود گفتیم اگر کوتاهی کنیم ممکن است زیر بار نرود .

خلاصه با هر ترفندی بود گوشی را که در جوراب خود پنهان کرده بود با توسل به لطف خداوند و شم کارآگاهی خود  بازستاندیم .

( خلاصه اینکه به نظر می رسد فقر و نداری چنان  بر پیکره جامعه  چنگ می زند  که گویی قصه های سرقت در شهرهای بزرگ در شهر ما نیز شکل و شمایل واقعیت به خود گرفته)

 

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۴)

اولا: عافیت باشه ثانیا همیشه مساله فقر و نداری نیست. می توان فقیر بود ولی با شرافت و نجابت و درک و فهم زندگی کرد. کاش تحویلش می دادی به پلیس. گوشی بنده هم روز تاسوعا گم شد و هر چه التماس کردم طرف جواب نداد و نیاورد. با توسل به حضرت ابالفضل از طریق مخابرات رد یابی کردم چند ماه بعد سارق پیدا شد. با یک گوشی درب و داغان شده و قاب عوض شده!! ولی برای آن که حالش را بگیرم فعلا درگیر دادگاهه که دیگه از این غلطها نکنه!!
سلام
بدترین کابوس زندگی من همین گم شدن گوشیه.
یکی نیست بگه آخه اینم شد زندگی که آدم خودشو درگیر پیشرفتها و امکانات روز کنه و از اونطرفم دلهره از دست دادنشو داشته باشه.
به همون اندازه که امکانات رفاهی زیاد شده به همون اندازه(بلکه بیشتر) هم استرس و فشارهای عصبی و روحی و جسمی زیاد شده.
داشتن امکانات یه دردسره و نداشتنش هزار دردسر...
اولاً : آقای دهاقین عزیز شما خود اهل عقل و فهم بسیار هستید. طبق احادیث هر کس از خطای کسی چشم پوشی نکند خدا از خطایش چشم پوشی نخواهد کرد!

دوماً : آقای حاجی زکی از گروه مستند ساز چه خبر ؟ کی این برنامه پخش می شود؟
پاسخ:
طبق اخباری که به دست بنده رسیده و ضمن اینکه ممنون هستم از اینکه پیگیر اخبار چل چو هستین گویا سی ام مهر ژخش خواهد شد
واقعا حیف است این شم کاراگاهی گوشه‌ی وبلاگستان خاک بخورد. از مدیریت اداره‌ی آگاهی خواهشمندیم اقدام فرمایند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی