چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

بابام خدا بیامرز می گفت یه زمانی تو این محل جوونای با حالی بودن ، جوونایی که غیرت و تعصب محلی تو خونشون بود

می گفت وقتی برف می اومد (اونم نه برفی که حالا میاد ، برف می اومد یه متر به بالا ! به جون خودم ) همین جوونای با غیرت پارو می گرفتن دسشون ، اول کل پشت بومای محل رو می ریختن پایین ، بعدشم هرچی برف تو کوچه بود عین گریدر می ریختن تو رودخونه ، یعنی تا ظهر برفی نمونده بود تو کوچه ، انگار اصلا برف نیومده بود .

کسی ...(جرات) نداشت به دخترای محل چپ نگا کنه ، واسه اینکه همین جوونای با غیرت چشای هرزشو از کاسه در می آوردن

پیر مردا و پیر زنای محل همیشه دعا گوشون بودن ،

درسته که  اون موقع ها موبایل نبود ولی  با وجود جوونای محل هیچ کس تنها نبود (همراه اول)

خلاصه اینکه سرچشمه ، محله ورزشکارا و جوونای غیرتی و با تعصب و هیاتی بود

اما حالا چی ...

تازگی ها سری زدید

خدا وکیلی جوونایی که الان گوشه کنار سرچشمه نشستند !

همون جوونای با حال و با صفای سابقند ؟

ما همون محله قدیمی رو می خوایم با همون گرد و غبار همیشگیش ، با همون مردم با صفای قدیمی

می شه پسش بدین ؟

 

 

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۱)

سلام
مهدی جان زیبا نوشتی.
من خودم بچه سرچشمه هستم و یه جورایی این چیزایی رو که گفتی درک می کنم.
منم به سهم خودم خیلی از اون سرچشمه قدیمی و با صفا خاطره دارم ولی....
ولی دوست عزیز میدونی که این حرف جوونای همه محله هاست و نه فقط سرچشمه؟
به هر حال به خاطر حس وطن دوستیت و یادآوری خاطرات نوستالژیک سرچشمه ممنونم.
موفق باشی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی