درد و دل نامه
نیمه شب در خواب دیدم هفت پشت جد خویش عرض کردم ایهالجدا ببخشا خوابتان کردم پریش !
سالیان بیشماری هست کای بابا بزرگ میهمانت می کنند مور و ملخ با نیش خویش
الغرض حالا که دیدم روی ماهت در خیال عرض کوتاهی بگویم با تو من بی حرف پیش
آن زمانها مثل حالا وب کم و همراه بود ؟ توی ایوان سرایت داشتی آیا تو دیش ؟
با کانالهای عرب ست بیشتر مچ می شدی ؟ یا که با هاتبرد پایان می رساندی روز خویش ؟
آخر هفته ز بعد کار و بار و خستگی راهی شهر دبی بودی تو یا استان کیش ؟
راستی بابا بزرگ آیا به دوران شما ریشه بوده اصل انسان زیستن یا اینکه ریش ؟
بی خیال حرف سیاسی از خودت در ور نکن شاید این دیوار گوشی دارد از انواع میش(۱)
بنده اکنون ار شدم شاعر به دوران جدید چونکه چیزی نیست در جیبم به جز چند تا شیپیش
نکته دیگر بگو آیا زمانهای قدیم شاعران اینگونه بود اوضاعشان زار و پریش
لیلی و مجنون آیا واقعی بود عشقشان یا که این قصه نبوده جز به یک افسانه بیش
آن زمان وقتی که می افتاد شور ازدواج در دل آن نوجوانانش به هر آیین و کیش
شرط اول پاک دامن دختری بود از جنوب یا که آن زن اهل سرحدات بالا نازدار و با قمیش
بینوا بابا بزرگ مبهوت معروضات ما در تعجب کین چه دورانی است دورانی پریش
گفت فرزندم ببخشا و ز جدت درگذر شرمسارم تا ابد از نسل زار و خوار خویش
(۱) میش همان موش است
halo ahvalet?
lotf dari
shokr manam khubam inshalah ke to ham khubo khosh bashi
salam be har kudum az bache haa ke mibini beresun
inshalah ghesmat she hamo bebinim