چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

چـــــــل چـــــو

درس زندگی

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۷ ب.ظ


دیشب ولیعهدم بدون مقدمه رو کرد به من و مادرش و خیلی جدی گفت :

شما دو تا دیگه بزرگ شدید نباید پیش هم بخوابید!!! 


  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۲۸)

  • ۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۷:۲۶
  • عسل
    • د.. خوب راست میگه بچه
    پاسخ:
    گمونم با این اوضاع منو سلطان بانو چند وقت دیگه باید بریم تو کوچه بخوابیم
  • ۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۱
  • علی معصومی
    • راست میگه
    پاسخ:
    نکنه تو هم این مشکلو با آقاد اینا داری علی؟
  • ۱۴ آذر ۹۱ ، ۲۱:۰۰
  • سعید
    • :|
    به قرآن به جز این شکلکه هیچی به ذهنم نرسید
    پاسخ:
    تو یه یه مثال بزن که غیر از این چیزی به ذهنت رسیده باشه ما کلا وب نویسی رو می ذاریم کنار
  • ۱۴ آذر ۹۱ ، ۲۲:۴۷
  • عباس(جنابی)
    • پسر آقاشه دیگه
    اگه از این حرفا نزنه باید به حاج زکی بودنش شک کرد!
    پاسخ:
    بر منکرش لعنت داشی جون
  • ۱۵ آذر ۹۱ ، ۰۴:۴۸
  • لاله اشک
    • اون شما رو فقط برا خودش می خواد. از حالا داره بینتون جدایی می ندازه!
    پاسخ:
    ما که تمام قد در خدمتش هستیم هواشم داریم به مولا نمی دونم چرا انقده حساس شده این وروجک
  • ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۱:۳۹
  • هیچکس
    • واقعا که! یعنی پسرتون اینو فهمیدو شما هنوز نفهمیدین! حتما باید زور بالا سرتون باشه
    پاسخ:
    یعنی تو روحت راس راسی ...
  • ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۳:۳۳
  • roz
    • ازقدیم گفتن حرف راستوازبچه بشنو
    پاسخ:
    اینکه ما بزرگ شدیم یا اینکه پیش هم میخوابیم؟
  • ۱۵ آذر ۹۱ ، ۲۰:۵۳
  • حمید امینی
    • فقط می تونم بهت بگم متا سفم
    پاسخ:
    پس متاسف شدی که وبلاگتو تخته کردی؟ اره ؟
  • ۱۵ آذر ۹۱ ، ۲۱:۰۹
  • دهاقین
    • بفرما! لابد این هم تقصیر پیش دبستانیه؟!!؟
  • ۱۵ آذر ۹۱ ، ۲۲:۲۴
  • وشکو
    • آفرین...درسش رو درست پس داده

    سیاستت رو عوض کن مهدی جان
    پاسخ:
    ما کلا سیاست مدار خوبی نیستیم و نبودیم داداش
  • ۱۸ آذر ۹۱ ، ۰۹:۳۸
  • شهرام
    • ... .
    از صدتا حرف هم بدتره.
    پاشو کلاتو بذار بالاتر. حتماً باید بچه به زبون بیاد تا بفهمی؟، نفهم؟
    چه معنی داره که با این سن و سال پیش هم می خوابید؟!
    خجالتم خوب چیزیه
  • ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۶:۲۷
  • حمید امینی
    • دوست عزیز من وبلاگمو تخته نکردیم دیدم بودن من برای شما سخته و من دوست ندارم شما از دستم نا راحت بشید اون را فعلا تعطیل کردم
  • ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۹:۲۹
  • ققنوس
    • چی شی بواژان؟
    ابی و چیه از تو .............................................
    حاج زکی بش خود اصلاح کر
    پاسخ:
    من خودم مردم اصلاح کران اگه ادگو بواژ
  • ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۵:۳۷
  • سید داود
    • پپیشنهاد من اینه که چند روز پیش شما بخوابه تا خیالش راحت بشه که خبری نیست.
    پاسخ:
    خیالشم راحته منتهی اینکه دلیلش برای گفتن این حرفها چی بوده نیم وجبی باید از خودش پرسید
  • ۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۳:۲۷
  • یاسمن
    • ای جاااااان!!!!!عشق منه(ولیعهدو میگما!!)
  • ۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۵:۳۵
  • رها
    • خبو شما جی عام میدی مگه شما همون تل هم درخوستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    مردم چیشی داژنده؟؟؟؟/
  • ۱۹ آذر ۹۱ ، ۲۳:۰۴
  • هادی
    • این مطلب را دیدم واقعا برایتان تاسف خوردم. گفتن این حرفا در خور شما و در خور هر شخص بافهم و شعوری نیست. حتی اگه برای خنداندن دیگران هم باشه (که نیست) باز هم گفتنش توجیه پذیر نیست. آدم به اشخاص نزدیک به خودش هم نمی تواند چنین حرفایی را بزند چه برسد به گفتن چنین حرفایی در محیط نت! نه حیا اجازه می دهد نه لزومی دارد چنین حرفایی سخیفی زده شود. شخصیت و حیا داشته باشید و حرفا و تعاملات خصوصی تان را بدین صورت در محیط نت جار نزنید.
    پاسخ:
    در پناه حق باشی
  • ۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۴:۲۲
  • من هادی نیستم
    • ولی با هادی موافقم بجون عزیزت اقا هادی وقتی این پستو دیدم دو مشتی زدم تو سرم واز خودم خجالت کشیدم وصد البته وقتی م ح ز مرادش را کمش میداند قصه همینست و حالا حالا ها ادامه داره کمش میگه یه وبدار هر چی دوست داره مینویسه به حضرت عباس اون یکی دو روز پیش زد به کلم که یه وبلاگ دوروزه راه بندازم ویه چنتا نکته قابل تامل پست کنم لاکن احساس کردم از مدار خود بینی ممکنست به چاه ویل خطر ناکی برسم .کمی تامل ...
    پاسخ:
    در پناهش باشید ...
  • ۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۹:۵۵
  • ووووووی
    • خدامرگم...
    پاسخ:
    خدا نکنه ...
  • ۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۵:۰۸
  • هادی
    • البته شما آزادید هر چیزی که می خواهید در وبلاگتان بنویسید. اما دوست عزیز وبلاگ شما برای همه است. از عنوانش هم میشود این را برداشت کرد. همچنین در محیط نت به جز ایمیل و باکس های مخصوص، هیچ چیز شخصی نیست. دفترچه یادداشت نیست که بگویید خصوصی است در این محیط همه می توانند به راحتی به مطالب شمادسترسی داشته باشند و از آن استفاده و یا سوء استفاده کنند. درست است که شما آزاد هستید اما هیچ وقت آزادی هانامحدود نیست. حتی اگر هیچ مرجع خارجی هم روی نوشتار شما نظارت نداشته باشد باز هم عرف جامعه و یا وجدان خودتان راضی نمی شود هر چه می خواهید بنویسد. اگر باز هم اصرار دارید با فرزندتان خیلی خودمانی و راحت باشید، می توانید این مطالب را در دفترچه ای به صورت خصوصی نوشته و بعدا که پسرتان بزرگ شدند در دسترسشان قرار داهید تا این گونه نوشته ها را بخوانند. اما دوستانه به عرض می رسانم که تجربه تاریخی و فرهنگی نشان داده هر افراطی که پشت سرش تفریط باشد و هر قیدی که به لاقیدی منتهی شود، سرانجام خوبی نه برای نسل گذشته، نه برای نسل حال و نه برای آینده نخواهد داشت.
    برای شما و فرزندتان آرزوی عاقبت به خیری دارم.
  • ۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۵:۳۵
  • مهدی حاجی زکی
    • در جواب هادی عزیز :
    ممنون دوست گرامی
    شما لطف دارید
    منتهی مطلبی هست که لازم می دونم اونو خدمتتون عرض کنم
    از ظاهر پست بنده همینطور که شما فرمودید ممکنه تعبیر بر بی پروایی یابه قولی بی حیایی بشه و ظاهرا برای خواننده ای که در عصر کتاب و مقاله و ارتباطات زندگی نمی کنه خیلی سخیف به نظر برسه ...
    اما باطن کار من برای ارسال این مطلب ضمن اینکه خاطرات کودکی فرزندم رو جمع آوری و نگهداری می کنم هدفی داشتم
    هدفی که همیشه در ارسال مطالبم به دنبال اون هستم و کلا هیچ وقت باری به هرجهت پست نزدم
    این پست بر خلاف ظاهر سادش یک پست روانشناختی و جامع می تونه باشه در صورتی که به بطن داستان نگاه علمی بشه
    اگر ما پدر و مادرها؛ بتونیم راه ارتباط با فرزندانمون رو پیدا کنیم مسلما" فرزندان بهتری رو تربیت خواهیم کرد
    اگر دنبال دلیل بگردیم که چرا یه بچه شیش ساله همچین حرفی رو می زنه مطمئن باشید می تونیم جواب تمام سوالاتش رو بدیم و باهاش ارتباط قلبی بگیریم
    بچه ای که از همین سن و سال مورد توجه قرار بگیره و تمام نیازهای عاطفیش براورده بشه صدرصد با بچه ای که بهش توجه نشده و تمام سوالاتش تو ذهنش مونده فرق می کنه ...
    در پایان از اینکه وقتتون رو گرفتم عذر می خوام اما این رو بدونید در بطن حرفهای رکیک هم فلسفه های قشنگی ممکنه نهفته باشه ...
  • ۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۷:۳۲
  • ووووووی
    • بچه خب یه چیزی میدونه میگه دیگه
    حالا شما به حرف گوش کردید؟
  • ۲۱ آذر ۹۱ ، ۲۱:۰۶
  • کاوش
    • سلام بچه خوانساری
    مارا به جمع وبلاگنویسان خوانساری بپذیر
  • ۲۲ آذر ۹۱ ، ۱۲:۰۳
  • من هادی نیستم
    • سلام ،جناب حاج زکی در پاسخ به آقای هادی طفره رفتید (همانند کمش که به نظرم یگ نویسنده فراری )،هادی در متن دومش اعلام میکنه شما در برخورد با هر یک از آحاد (نسبی وسببی )اتان مختارید (البته اگر من حقیر حس میکردم که میتوانم به جرگه طرز رفتار با عشیره ات منشا اثر باشم قطعا ویقینا میجنبیدم و از استدلال وبحث در این زمینه تا سرحد اشتیاقم سعی مینمودم )لاکن از متن خارج نشویم ،برادر گرامی شما با خانوادهات هر طور میخواهی برخورد کن حرف اقای هادی اینست که چرا این پست را در وبت آوردی، شما چل چو گر ومرغولکید وبایستی طبق نامتان انجام وظیفه کنید چرا با این پست غیر مضحکت ،اذهان بیننده را متلاطم کردید .من از شما یک سوال دارم ایا از طرز برخورد پدر ومادر معظمتان در مورد خوده شما چه اموختید، ایا اصلن راضی هستید، ایا انان میدانستند که آینده به چه صورتی خواهد شد تا شما را به بهترین وضع موجود و متناسب پرورش دهند،شما چه تضمینی دارید در قبال آموزش وپرورش فرزندتان(مشتی ابوالفضل با صفا)که متناسب با بحرانهای آینده کمر تا نکند و کم نیاورد ،ادوار قدیم تقریبا هر 80تا 100سال تغییر میکرد،این در حالیستکه امروزه دنیا دوره تغییرش هر 10سالست ،...دوست گرامی مهدی جان تمام تلاش من وهادی مقصدش رشد فرزند شما وهمه کودکانیست که آینده بدست انانست ،آینده ای که با تغییرات غیر متناوبش (بحرانهای غیرقابل پیش بینی)هر روز مملو از نا هنجاریها خواهد بود ...این بحث اگر در پست جدیدی وارد شود میتواند قابل تامل شود حتی با زبان شیرین شما چل چو گر دوست داشتنی ...خداوند عاقبت همه ی فرزندان دنیا را به خیر کند انشا اله .22/9/1391ساعت 12/05نیمروز چهارشنبه
    پاسخ:
    موئید باشید
  • ۲۲ آذر ۹۱ ، ۱۹:۰۵
  • ووووووی
    • کار خوبی کردید از طرف من لوپشو بکشید...
    پاسخ:
    بروی چش و چارمان
  • ۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۵:۰۴
  • شاگرد
    • بسم الله الرحمن الرحیم

    با ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک

    در پی خبر رحلت حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مرتضی علوی خوانساری، عالم زاده متقی ،وارع عادل،فقیه آگاه، مدیرلایق وشایسته حوزه علمییه شهر دارالمومنین خوانسار ، این ثلمه ی عظیم بر پیکر مقدس اسلام ناب محمدی (صلی الله وعلیه واله) را بطور خاص خدمت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی الفرج الشریف)تسلیت گفته و خدمت خانواده ی(سرفراز) بیت معظم له با متانت کامل وقلبی شکسته عرض مینمائیم که ما و همه ی مردم خوانسار و با یک افق بالاتر بلکه همه ی شیعیان ایران زمین وسایر شیعیان جهان، همگی در این ضایعه اسفناک مات ومبهوتیم وباشد که انشااله، تسلای دلمان که مملوست از این دردها، به جمال پرنور حضرت حجت ابن الحسن العسکری التیام یابد .ایشان در مدت عمرشریفش خصوصا بعد از انقلاب اسلامی بسیار مورد توجه نسل جوان بودند ،همگی تائید میفرمائید که ما نسل جوان (دهه ی 60) از وی چه فیوضاتی را کسب مینمودیم ،بطور خاص تمام مقصد نهائی ایشان هدایت نسل جوان بود لذا با این شایستگی ،این عالم زاهد تا قبل از فوتش ،وهمینطور تا ابد ،همچون سایر علمای خوانسار مانند ،حضرات عظما حاج سید محمد تقی (اعلی الله مقامه)وحاج سید احمد (قدس الله )و...چراغانیند که به حرمت حضرت اباعبدالله الحسین منجی نسل بشر خواهند بود مردم خوانسار افتخارش در همه ی دوران اینست که از وجود این روحانی وارسته(عند ربهم یرزقون) به فیض ایقن بالله سیراب شده و تابلوی برجسته ی آن،رشادت حسین گونه ی همه ی شهدای شهر خوانسار وحومه میباشند.در پایان ضمن اینکه از عموم مردم دعوت میشود بطور چشمگیر در تمامی مراسم این فقید فقیه بصورت اجتماع مشخص، شرکت کرده و بعدلازم میدانیم از هریک از آحاد مردم ومراجعه کننده گان به این سایت تقاضاکنیم که چنانچه خاطره ای با این بزرگوار داشته به قلم آورده تا بدین وسیله بتوان با جمع آوری آن نسبت به تمام زحماتش گوشه ای را جبران کرد .در پایان برای شادی روح بلند پرواز ،خوش اخلاق ،صادق وواثق ،عادل شجاع،حضرت حجت الاسلام والمسلمین، ایت الله زاده، حاج سید مرتضی علوی خوانساری صلوات هدیه کنید.
  • ۲۷ آذر ۹۱ ، ۰۸:۱۹
  • غریبه
    • کو گوش شنوا
  • ۲۸ آذر ۹۱ ، ۱۲:۵۴
  • علیرضا
    • بهش بگو علی گری را چه به این حرفا ؟
    پاسخ:
    نیکردان داش علیرضا ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی