درس و مشق زندگی!
جمعه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۳۴ ق.ظ
همیشه تاریخ صفر می گرفتم تا چیزی از گذشته تو ذهنم نمونه!
ریاضی سه می شدم چون حساب و کتاب روزای رفته رو هم قاطی می کردم!اجتماعی چهار میشدم چون از بچگی آدم گوشه گیری بودم!
املا نوزده می شدم چون هیچ وقت نفهمیدم عدالت رو با ت مینویسند یا ط!
شیمی پنج می شدم چون زندگیم یه پدیده شیمیایی بود که همیشه برای شاد بودن نیاز به یک کاتالیزور داشتم!
ادبیات رو هم تجدید می شدم تا به بهانه ادب قفل سکوت نزنند به چاک دهنم!
اما انشا همیشه بیست بودم چون من عاشق خیال پردازی برای روزهای خوش آینده ام ...
فرقی نمی کند ...
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت به عمق فاجعه پی نخواهند برد...
سلام دوست من وب زیبایی داری اولین بار بود به وبت میومدم خوشحال میشم به وب منم سری بزنی اگه با تبادل لینک موافق بودی منو به اسم خاطرات سی و هشت سال زندگی خودم لینکم کن بعد خبر بده تا منم لینکت کنم
منتظرتم عزیز