چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

دیروز؛ امروز؛ فـــــردا؟

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۲۱ ق.ظ
یادم می اید در کتاب جغرافیای استان در آن سالهایی که درس می خواندیم  پیشه و شغل مردم خوانسار را دامداری و کشاورزی عنوان کرده بودند 

راستش پُر بیراه نبود چرا که هر خانواده خوانساری؛ چارتا گاو و گوسفند داشت و اموراتشان از همین محل تامین می شد و عده ای هم قطعه زمینی داشتند و از راه کشاورزی امرار معاش میکردند 

بعدها به لطف آیین نامه ها و بخش نامه های وزارت بهداشت؛ نگهداری دام در محدوده شهر ممنوع و مرغداری ها و گاوداری ها تاسیس شدند . 

با توجه به هزینه بالای تاسیس چنین بنگاه های اقتصادی عده ی زیادی که شغل اصلی اشان دامداری بود رو به کارگری و شغلهای نظیر آن آوردند 

زمین های کشاورزی زیادی به خاطر احداث سد باغکل تخریب و صاحبانشان با دریافت مبلغی کشاورزی را بوسیده و کنار گذاشتند از طرفی دیگر زمین های پایین دست تبدیل به باغات آلو و گردو شد و عملا" اشتغالزایی در امور کشاورزی به نصف رسید!!

البته هنوز هم هستند حاشیه نشینانی که امورات روزمره اشان از همین مرغ و خروسها و گاو و گوسفندی که حالا تعدادشان به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد؛ می گذرانند؛ اما حاشیه امنیت این قبیل مشاغل هم بسیار پایین است 

شنیده شده عده ای از صاحبان مرغداری ها ادعا کرده اند که مرغهای خانگی بیماری زا بوده و ممکن است مرغداری ها را دچار آلودگی کنند!! 

این که چقدر این ادعا کارشناسی شده باشد را نمی دانم اما سوال این است که آیا ممکن است مرغداری هایی که در خارج از شهر فعالیت می کنند از مرغهای خانگی شهری بیمار شوند؟ و آیا امراض دام و طیور سالها قبل که هر خانواده یک دو جین از آنها را نگهداری می کرد وجود نداشتند؟ 

اگر واقعا این حرف کارشناسی شده باشد که هیچ ولی اگر برای سودجویی و آجر کردن نان عده ای باشد نیاز به تجدید نظر دارد 

با همه این ها به نظر شما فردا چه خواهد شد؟!!! 

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۱۹)

مگه مرغ های خونگی از نظر اقتصادی ضرری برای مرغداریها دارند؟
به نظرم خوبه موضوع بررسی بشه چرا که مرغهای خونگی خیلی مقاوم تر از مرغهای مرغداری هستند و بعید نیست حرفشون درست باشه.

به نظرم فردا عصر صنعته. حتی باید دامداری و کشاورزی هم صنعتی باشند تا تداوم پیدا کنند. (البته نمیشه گفت فردا چون خیلی وقته اینطوره)
پاسخ:
امیدوارم این عزیز با نظرات مردم جوابش رو بگیره
سلام
فردا باید فقط عکس زمین های کشاورزی و دام های اهلی رو نشون بچه هامون بدیم و بگیم یه روزی محصولات تازه و سالم رو از اینجا به دست میاوردیم و اینا هم با ما زندگی می کردند!
تموم شد مهدی جان، تموم.
فکر نمی کردم به این سرعت از زندگی سنتی فاصله بگیریم.
بازم خوبه که ما یه چیزایی از این زندگی رو درک کردیم که حالا حرفی برای گفتن داشته باشیم... .
خیلی دلم برای زندگی های روستایی و صفا و صمیمیتی که بینشان بود تنگ شده. خانواده ها و حتی بستگان مثل دانه های زنجیر یک پیوند بسیار محکمی با هم داشتند.چنانچه کسی مشکلی براش پیش میومد همه کمک می کردن تا مشکلش حل بشه، اگر شخصی را یک روز نمی دیدند بدون تعارفهای امروزی جویای احوالش میشدند، مثل امروز نبود که طرف بعد از چند روز جسدش تو خانه اش پیدا بشه.
امروزه، زندگی پر از استرس، نگرانی، نا امنی و ناملایماتی که با آن هر روز روبرو هستیم باعث شده که خیلی از چیزهای خوب گذشته رو خواسته یا ناخواسته کنار بگذاریم و رو بیاریم به منجلابی که هر روز داریم بیشتر داخلش دست و پا می زنیم.
اما در مورد فردا:
برای اینکه بدانیم فردا چه می شود باید مراجعه کنیم به دیروز و امروز و این دو تا رو مقایسه کنیم و فردا را پیش بینی کنیم. به نظر من با توجه به اوضاع و احوال امروز هیچ برآیند مثبتی برای فردا وجود نخواهد داشت. کلا تو جامعه ای که دروغ، عدم صداقت و خودخواهی غالب باشه آینده ای خوبی وجود نداره. قدیمها حداقل یک جو راستی و صداقت تو وجود انسان ها بود، بیشتر به فکر هم بودند، صفا و صمیمیت حاکم بود اشکلاتی فراوانی هم داشت اما در مجموع شیرین و زیبا پراز امید بود! با این حال آیندش شد امروزی که می بینیم. اما امروز پر است از ناملایماتی ها، دروغ، خودخواهی، زیرآب زنی، مال مردم خوری، اعتیاد، دزدی، فقر و فحشا، کم کاری، ناامیدی و فاصله گرفتن آدم ها از یکدیگه وخیلی بدیهای دیگه که در قالب یک کامنت قرار نمیگیره. آینده چنین امروزی فردای فاجعه بارتر رقم می زنه
پاسخ:
دلم برای اون همه صفا و صمیمیت لک زده جون هادی
  • حمید امینی
  • مو اظب خودت باش یکبار به شما سرایت نکنه , اخ تو حیفی
    پاسخ:
    تو مواظب باش که دور برت پره مرغ و خروسه جیگر طلا
    مسلماً فردا روز دیگریست ...
    حرفشون مفته ...
    میاد و میره ... مثل برف
    پاسخ:
    تو روحت سعید ...
    یادمه سال ها پیش مطلبی راجع به مرغداری و این چیزا نوشتم توی وبلاگم
    بعده ها یکی از آقایون مرغدار منو کشوند یه گوشه و خیلی شکیل بهم گفت: «بچه جون مرغداری یه شغل مافیاییه، پاتو از تو کفش ما بکش بیرون»!!!

    هیچی دیگه
    مام کلاً بیخیال شدیم!
    پاسخ:
    دیگه چارتا چلغی که مافیا نمی خواد
    بابام جایزه معدلم که 20شده بود، 5 تا جوجه برام خرید که با خون دل مرغشون کردم.
    بعد یه روزی که از یهویی پریدن مرغا وسط سفره ناهار ذله شده بود ، گفت :دیگه وقتشه رفیقاتو کباب کنیم.
    بعد از سه روز اعتصاب و روزه سکوت موفق شدم راضیش کنم که بجای کشتن، مرغا رو بفروشیم.مامان دوستم اومد با گونی بردشون، فرداش تو مدرسه دوستم کلی از زرشک پلو با مرغی که دیشب خورده بود تعریف کرد


    شاید مرغه مرغداری غازه
    شاید مرگ و واسه مرغ همسایه میخوان
    شایدم فکر تخم مرغن که با آجر میزنن تو کله ملت...
    پاسخ:
    خخخخخخخخخخخ
    این شاید برخاسته از نوعی شوخ‌طبعی شما باشد، یا جدی باشد ولی آنچه مطرح است، این که این روز‌ها، «مرغ» به مسأله نخست مردم ما تبدیل شده است، ولی آیا شأن انسانی ما هم اقتضا می‌کند که موضوعی مانند «مرغ» به مسأله و اولویت نخست ما تبدیل شود؟
    شاید شما بگویید این آن عده از مسئولان بی‌کفایت هستند که باید خجالت بکشند؛ اما آیا رفتار اجتماعی ما هم در قبال مسائلی از این دست، درخور و شایسته ‌شأن انسانی ما است؟ مرغ که سهل است؛ گراتی دلار و.....آیا باید ما را به چنین رفتاری وادار کند که کرامت انسانی خود را زیر پا بگذاریم؟
    پاسخ:
    بنده نه مرغدارم نه تو خونمون مرغ و خروس دارم این مساله ای که عنوان کردم تنها درد دلهای کسی بود که برای من تعریف کرده همین و بس ...
  • دختربهار
  • فکر میکنم امروز به ندرت کسی در خود شهر اقدام به نگهداری دام و طیور کنه علاوه بر اینکه نگهداری اونا مشکله براشون مشکلاتی از قبیل نارضایتی اطرافیان هم بوجود میاد . در حاشیه شهر چون اکثرا حیوانات خانگی را دارند پس با هم کنار می آیند
    کلا صحت این ادعا کمی دور از واقعیت به نظر میرسد
    پاسخ:
    اما منبع خبر به نظر اگاه می اومد
    تو که نچه از اون وری بو ...طوری نی ...واکینی

    ولی ویدر که این کرکا و خروسا از مینه کیچا جمع کرنده!

    من که موافقانی

    آخه همژ کارا ود وده کرنده و حالیژون جی نی که آدم دورو رده گنو ....
    پاسخ:
    تو چونو اندی بی تربیت گنایه تازگیا
  • سید خوانساری
  • سلام
    آقا اینها بهانه است
    این همه سال تو خونه های مردم تو خونسار گاو و گوسفند و مرغ و خروس بود هیچ اتفاقی نیفتاد
    تازه تو اوج آنفولانزای مرغی هیچ اتفاقی نیفتاد حالا ببین چه فکری تو سر آقایونه که میخوان مرغ و خروسا رو جمع کنن
    واقعا که
    یه مشت حرف مفت
    داش مهدی دل خوشی داری
    تمام اصول سنتی زندگی توی این شهر از بین رفته
    حرفات رو میپسندم،ولی شما به مسئولین محترم مر بوطه که بگید
    با پاسخی بنام اراجیف روبرو میشی
    واقعا تاریخ در مورد ما چه قضاوت میکنه؟
    پاسخ:
    اما امیدوارم این بار یکی بیاد جواب ما رو بده
  • حمید....ترانه هایم..
  • میدی جون ابی نظر آخرین پستم طاق واطلان ..خیلی عصبانی گنایه..مین روح خود هلا گه بگووات...فقط بخچه خاطر خود
    پاسخ:
    یعنی اندی خاطرم عزیزو؟
    انشاا که این اتفاق نیفتد و الا چهار تا ادمم که از این راه امرار معاش میکردند؟؟؟
    پاسخ:
    انشالله ...
    از اینایی که نظر دادن کدوم واقعا حاضرند به همون شیوه سنتی قبل زندگی کنند یا برن توی دهاتای اطراف پرورش مرغ و گاو گوسفند راه بندازن تا امرار معاش سنتی از بین نره.ا
    واقعا پای عمل که برسه انجام میدن یا فقط انتقاد می کنن و شعار میدن؟؟؟؟
    پاسخ:
    آقا اجازه ... ما !!
  • مسعود توکلیان
  • سلام
    همیشه برای من سوال بوده چراهم میگند مرغ و مرغداری .
    تکلیف خروسا چی میشه ؟
    احتمالا انجمن فمنیستی خیلی قوی دارند و سعی دارن با تشکیل مرغداری نسل خروسا رو تو روستاها براندازند.
    پاسخ:
    شنیدم یه تعدادیشو فرستادن تبعید
    اینقدر داریم جای هم رو تنگ می کنیم که به زودی نفس کشیدمون هم تجاوز به حقوق یکدیگر مبدل خواهد شد و لاجرم پولی!
    این حرف‌ها حق نیست.
    پاسخ:
    من جا دارم علی جون
  • خوانساری
  • اژوات ،اونور خوسار وصل گنو به گور جیدون ...اگه داژدین دورو داژان ورخوند ین مین جغرافیدون .
    دوست عزیزم میتی جان ،هیچگاه در خواب نیز تحمل روشهای سنتی کشاورزی در خوانسار که جان ازآبایمان فرسود را ندارم .این در مورد دیروز ولی امروز با دوره تناوب بالا را دوره ی تغییر میدانم، البته خیلی سختراز دوره قدیمست چونکه تا رسیدن به کشاورزی ودامداری تکنیکی چند مهم باید ایجاد شود .من اینجا قصد پرداختن به آن مهمات را ندارم چون فضای فنی را میطلبد.من در مورد فردای خوانسارم، همانی را میخواهم که امروز همه به خاطر آن میبالند به خوانسارشان این ارثیست از بزرگ مردان زحمت کشمان واین به معنی نقض در کلام پیشینم نیست ،تکنیکی که کشاورزی ودامداری را توسعه دهد ملاکست واتفاقا قدیمیها خوب میداند واز آنان باید با توجه به تجربه اشان استفاده کرد،باور کنید خوانساردر زمینه توریستی نیز خوب میتواند مورد توجه قرار گیرد قبلا هم پیشنهاد دادم که با فراخوانی همه ی اقشار مختلف خوانساری از سرتا سر کشور وحتی خارج نشینانی که دلشان برای خوانسارمیتپد دعوت علمی (سمپوزیوم)بعمل آورد واین شدنیست، جوانان مهمترین فاکتور عملی در این امتدادعلمی میباشند .
    پاسخ:
    البته اگه مردم دل و دماغ داشته باشن مث قبل
    خبو.هاما خا کرک و خروس دارمین.مریض جی خا نگنایمین.تخم مرغ بیمی جی ادخورمین .این حرفا همژ چرت و پرتو..از زغ کرک بگیر تا کلک و پرژون همژخاصیت درو. هاما ادما بواژ که بعضیامون خاصیت زغ جی ندارمین. کرک گنا چین کیه و هرچی بمونو ته مونده غذا و تلیک نون و پوس میوه آشغال سبزی.چنان تولید زباله جی کم گنو تازژ روایت جی دارمین که داشتن خروس مین کیه ثوابو. صاحبا اذون گو کیه و .داژنده وختی جی اژگو زلزله بیوو اول کرک و خروسا امواج زمین حالیژون گنو.ادزونا این چیا؟؟...
    پاسخ:
    دمت گرم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی