روزی که در مقابلمان می ایستند !!!
سلام آقا.. حال و احوال حاجی حالش خوبه؟
ای... به لطف شما بد نیست
خدارو شکر سلام برسون بش... جانم چیزی میخوای؟
یه دو سه متر طناب میخوام!!!
طناب؟! طناب که نداریم الان...! اما تیغ موکت بری داریم..! بدم؟
....
به همین آسونی! به همین راحتی!
خیلی عادی شده نه؟
دو سه روزه دارم بهش فکر میکنم؛ یادمه حدود ده پونزده سال پیش یه نفر اینکارو کرد! تا دو سه ماه مردم دل و دماغ نداشتن؛ حتی کسی جرات نداشت در موردش حرف بزنه! نه که جرات نباشه نه! دلش نبود
اما حالا خیلی عادی شده؛ همین عادی بودنشه که آمارشو برده بالا
روشهای اخیر رو که مرور میکردم؛ میدیدم بیشترش زیر سر این طنابه که وسیله خطر ناکی شده
به نظر میرسه باید فروشش کنترل بشه! بدون مجوز ممنوع بشه! خریدار گواهی سلامت روانی بیاره و خیلی کارای دیگه...
اما آمار نشون میده هر کی از این وسیله استفاده میکنه، ذاتا قصد این کارو نداره! فقط برای جلب توجه بیشتره! اما وقتی درگیرش میشه و شانس نمیاره، کار از کار میگذره و خلاص...
کجایند آنهایی که ادعای تربیت صحیحشان گوش فلک را کر نموده ؟ کجایند آنهایی که داعیه دینداری دارند و فراموش می کنند چه وظایفی در مقابل فرزندانشان دارند ؟کجایند آنها که خیال می کنند بچه را که درست کردی همه چیزش خود به خود حل می شود و هرآنکس که دندان دهد نان دهد ؟ کجایند آنهایی که سر به اسمان دراز می کنند و می گویند خدایا فرزند صالح به ما عطا کن ! و غرور بی جایشان مانع از آن می شود تا فرزندشان را حتی یکبار در آغوش گرفته و ببوسند ؟!!!!
بچه هامون نیاز به توجه دارن؛ نیاز به ابراز علاقه، نیاز به محبت
انکار نمیکنم که گرفتاری همه زیاد شده اما نباید از اونها قافل شد
وقتی پسرت رو فراموش کردی! وقتی یادت رفت که یه دختر معصوم داری تو خونه! وقتی یادت رفت که بچهات کلاس چندمه، درداش چیه؟ مشکلاتش چیه؟
اونوقت باید منتظر فاجعه باشی
اول یکی میاد که جای تو رو براش پر میکنه، اگه بچهات رو خوب تربیت کرده باشی و شانس بیاری یکی میاد و تمام حرفها و احساساتی رو که تو فراموش کردی خرجش کنی رو میریزه به پای بچهات! اونوقت اون میشه شاهزاده رویاهاش میشه ملکه آرزوهاش، جای تو رو براش پر میکنه
تویی که تو این سالها حتی یکبار بهش نگفتی: دوست دارم
اما اگه خیلی ازش قافل شده باشی، جای تو رو با مواد پر میکنه تا یادش نیاد چه پدر بیمهر و محبتی داشته
خلاء پدر و مادرش رو با خلاء پر میکنه!
اونوقته که کم کم مغزش خالی میشه از هر چی وابستگی به دنیاست، یادش میره پدری داره یا مادری!
بازم اگه خیلی بچه خوبی باشه تلاش میکنه تا بهت بفهمونه خیلی دوست داره و خیلی بهت نیاز داره!
بهت بفهمونه بچهای هم داری و یادت بندازه این بچه محبت میخواد
اما گاهی این بچه شانس نمیاره و پدرش خیلی دیر میفهمه بچهای هم داشته خیلی دیر...
بچه تا وقتی سن و سالش اجازه میده با گریه به خواسته هاش میرسه! اما وقتی غرورش دیگه این اجازه رو بهش نداد که گریه کنه؛ دست به کارهای دیگه میزنه تا دیده بشه؛ تا بهش توجه بشه...
با این اوصاف باز هم فکر میکنید مسئولین مقصرن؟!! ستاد بحران مسئولین چه دردی از من پدر که خودم رو درگیر روزمرگی کردم و فراموش کردم بچهای هم دارم دوا میکنه؟؟
امیدوارم روزی که در مقابلمان میایستند و سرزنشمان میکنند؛ روزی که متهم میشویم پدر خوبی نبودیم حرفی برای گفتن داشته باشیم
آن روز دیر نیست...!
(منظور از پدر و مادر، تنها پدر و مادر واقعی که ما باشیم نیست! مقصود پدران و مادران ثانویه فرزندانمان نیز هست! همانانکه برایشان تصمیم میگیرند و برنامه میچینند و هدف مشخص میکنند...!)
http://hamidhaghi.blogsky.com/