چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

سلامی دوباره

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۸۹، ۰۸:۲۹ ب.ظ

سلامی دوباره خواهم کرد با قلبی خالی از بدیها ، به پاکی و زلالی آب  ...

چهار شبانه روز در جوار حرمت  زندگی کردم ، به معنای واقعی  ...

طعم نفس کشیدن ، نگاه کردن ، شنیدن ، زمزمه کردن ، گریه کردن در جوار صحن و سرای با صفایت ، طعم دیگری داشت

حس کردم تا کنون هیچ بودم و حالا هست شدم

صدای عاشقانه گریه های  شبانه عاشقانت در کنار پنجره فولاد ، سمفونی احساس بود و شنیدم

وجب به وجب  باب الرضا تا ورودی  حرمت  جای پای عاشقانی بود  که با تمام وجودم احساس کردم

گلایه داشتم ...!

آمده بودم تا یا زبان گناه آلودم و دستهای خالی که دیوانه وار جمعیت عاشقت را کنار می زد تا طلای ناب ضریحت را لمس کند ، از تو بخواهم تا کودکی و چهره معصومانه مریم  را به بزرگی و عظمتت به پدر و مادری ببخشی که  ده سال عمر خود را صرف او کرده بودند و حال انتظار سرنوشت را می کشیدند که ایا او خواهد ماند یا نه !

آن شب فقط برای مریم آمده بودم به دیدنت آقا !

برای او تا لبخند زیبایش را از دنیای نا چیزمان دریغ نکنی

ورودی باب الرضا ایستادم

گفتم  شاید از زبان من بر نیامد  

شماره پدری را گرفتم که گمان می کردم  سرنوشت ، بی رحمانه کودک زیبایش را در چنگال خود اسیر ساخته  ، پیش خود گفتم دل شکسته او بهتر می تواند دل شاه خراسان را بلرزاند

اما کس دیگری گوشی را برداشت ، دلم فرو ریخت چند ساعتی بیشتر از پرواز عاشقانه مریم نگذشته بود ،

چقدر دیر آمده بودم ...

خیلی دیر ...خیلی

بغض گلویم را می فشرد و دیوانه وار گریه می کردم  ،  با غیض  وارد حرم شدم تا بگویم آقا دستت درد نکنه شفا گرفت مریم

اما هرچه کردم نتوانستم

گویا کسی به من می گفت ، قسمت این بود و تقدیر این چنین

تنها یک جمله توانستم بگویم

خدایا شکرت ...

خوشا بحال مریم که زود رفت و سبک

همچون کبوتری سبکبال

و چه هدیه زیبایی به او داد علی ابن موسی الرضا

هدیه ای که بیشتر از شفا ارزش داشت

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۱۲)

سلامی از روی ارادت نه از روی عادت
من و نویسندگان پاتوق ما مطالبی درباره ی دانلود آهنگ های جدید ، فیلم ، عکس ، داستان ، آموزشی ، طنز ، تاریخی ، کامپیوتر و هر چیری که فکرشو بکنی میذاریم . اگه مشتاق شدی یه سر بزن
آماده تبادل لینک هستیم . اما اول شما مارو بلینکید و خبر بدید تا زود لینک شید .
اگه واقعا مایل به همکاری و پیوستن به جمع گرم ما را دارید فرم درخواست نویسندگی را تکمیل کنید .
منتظرم / فعلا
سلام.وبلاگ قشنگی داری به من هم سر بزن
باتشکر
خالد
سلام زیارت قبول. حکایت دردآمیزی بود... گاهی تقدیر دقیقا ان گونه رقم می خورد که ما نمی خواهیم اما چه می شود کرد. الله اعلم...
فروش هاست و vpn با نازلترین قیمت و بهترین کیفیت
هاست ایرونی ارائه دهنده سرویس های میزبانی وب از کشور آلمان می باشد
کنترل پنل cpanel

مشخصات پکیج های آلمان:
قیمت پایین - پهنای باند بالا - آپتایم بالا
50 مگ با 10 گیگ پهنای باند سالی 5000 تومان
100 مگ با 20 گیگ پهنای باند سالی 8000 تومان
200 مگ با 40 گیگ پهنای باند سالی 12000 تومان
500 مگ با 100 گیگ پهنای باند ماهیانه 2000 و سالی 20000 تومان
1 گیگ با 200 گیگ پهنای باند ماهیانه 3000 و سالی 30000 تومان
2 گیگ با 400 گیگ پهنای باند ماهیانه 4500 و سالی 45000 تومان
5 گیگ با یک ترابایت پهنای باند ماهیانه 8000 و سالی 80000 تومان

domain com-net-org-biz-info= 9500 toman
domian ir= 4500 toman

مشخصات سرور آلمان:
سرور دارای 4 پردازنده و 8 گیگ رم می باشد.
بک آپ گیری روزانه هفتگی ماهیانه در دیتاسنتر اصلی و در یک دیتاسنتر دیگر

برای اطلاعات بیشتر به آدرس های زیر مراجعه نمایید:
www.hostironi.com
زیارت قبول!
قطعا تقدیر این بوده...
چه میشد کرد؟ کاری که از دست کسی بر نمیآید.
صبر برای بازماندگان مریم کوچولو آرزو میکنم.
سلام
چقدر زیبا و با احساس توصیف کردی.
دلم گرفت.با اینکه مریم کوچولو رو نمی شناسم ولی اشک در چشمانم حلقه زد.
مطمئناَ اون الان در جایگاه والایی قرار داره.
ای کاش ذره ای از پاکی و معصومیتش رو ، منم داشتم.
روحش شاد.
سلام
پیام یک خواهرزاده به خاله اش را در توکایاکا بخوانید.
  • عبدالحمید حقی
  • سلام

    هدیه ناقابل را نزد اقای دهاقین گذاشته بودم و بعدا شما را دیدم

    قابل شما بیش از این حرفهاست


    از ایشان تحویل بگیرید


    متشکرم

    http://hamidhaghi.blogsky.com
    سلام.زیارت شما قبول
    مطلبتون واقعا تکان دهنده بود. ولی خوش به حال مریم کوچولو که رفت و توی این دنیای وانفسا نموند. قطعا خدا خیلی دوسش داشت که بردش پیش خودش.
    این مطلب شما منو یاد دوست دوران کودکیم کلاس سوم ابتداییم انداخت که اونم مریض بود رفت پای پنجره فولاد و خواب اقا رو دید و شفا گرفت ما هم برای دیدنش رفتیم خیلی خوب و خوشحال بود اما یه هفته بعدش فوت کرد. نمی دونم خدا صلاح و مصلحت ما ادمها رو بهتر میدونه.......
    فقط انشالله خدا به پدر و مادرش صبر بده
    سلام
    مش میدی زیارت قبیل
    زیارت قبول
  • عبدالحمید حقی
  • موندم چه نظری بدم

    شاید جبر ..........

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی