سینمای جاهلی ...
جمعه, ۲۹ بهمن ۱۳۸۹، ۱۱:۵۹ ق.ظ
این روزها آنقدر سوژه کم است برای خنداندن که از طرفی این حقیر رو به نقدهای سینمایی آورده و از طرفی سینمای ما در بخش نگارش؛ رو به استفاده از الفاظ ناشایست و شاید هم کمی کنایی بیادبانه زده تا تماشاگر را که دیگر به این سادگیها خندهاش نمیگیرد در معذورات قرار داده لبخندی هر چند مصنوعی بر روی لبانش بنشاند
اینکه رسانه ما و همینطور سینمای ما مدت زمان زیادیست بیش از حد مودبانه شده و استفاده از الفاظ جاهلیت در آن تقریبا منسوخ گشته؛ بهانهای شد برای سو استفاده نویسندگان و کارگردانان به نام؛ تا با استفاده از این حربه به تعداد مخاطبان خود اضافه کنند حال اگر محتوایی هم نداشت! خیالی نیست؛ مخاطب که دارد!
سینمای مادی و تجاری
سینمای ما تلاش میکند با استفاده از اسپانسرهای معروف و استفاده از ستارههای بنام راهی برای فرار از سیاه چال فنا بیابد! اما این تنها بعد مادی مساله است و تا اینجا بیحساب است به جهت آنکه هر چه از اسپانسر دریافت میشود تازه میتواند اندکی از دستمزدهای بالای سوپراستارها را پر کند؛ سوپراستارهایی که به متن و محتوای فیلم توجهی نمیکنند و مبلغ قرارداد را به هر چیزی ترجیح میدهند!
منصفانهاش این است که ستارهای که در سینما سیر نشود رو به پوشیدن کت و شلوار آورده و راهی بیلبوردها و بنرهای تبلیغاتی بزرگراهها میشود
اما عایدات فیلم و اصولا سودی که از فروش به جای میماند کفاف بقیه مخارج را نمیدهد و اصطلاحا چیزی برای پس انداز نمیگذارد
اینجاست که با تحت الشعاع قرار دادن شعور مخاطب؛ با بیان الفاظی ناهماهنگ با عصر جدید و یا کنایههایی که اگر معنایش را درک کنی آنقدرها خوش آیند خانوادههای ایرانی نیست، سعی در خنداندن و به وجد آوردن مخاطب میکنند و از این طریق مخاطبانشان را افزاش میدهند
کسانی که فیلم سن پطرزبورگ را دیدهاند بر حرفهایم صحه میگذارند
در دید اول از فیلم خوشتان میآید و کلی هم ذوق میکنید
همین حسی که برای من پیش آمد!
پیش خود میگویید: بابا دمشون گرم چطوری مجوز گرفتن؟!! خیلی باحالن
به دوستانتان پیشنهاد میدهید که حتما این فیلم را ببینند
اما وقتی مسئله را جدیتر بگیرید خواهید دید با احساس شما بازی شده
حسی که در حین دیدن فیلم به شما دست میدهد حسی است که شما را یاد اجدادتان در چندین سال پیش میبرد و به اصل خویش برمی گرداند
طبیعتا خوشتان میآید چون این دقیقا همان انسان جاهلیت است که در شما بیدار شده
اما وقتی یادتان میآید که شما تکامل یافتهاید چندش آور میشود برایتان
اینکه رسانه ما و همینطور سینمای ما مدت زمان زیادیست بیش از حد مودبانه شده و استفاده از الفاظ جاهلیت در آن تقریبا منسوخ گشته؛ بهانهای شد برای سو استفاده نویسندگان و کارگردانان به نام؛ تا با استفاده از این حربه به تعداد مخاطبان خود اضافه کنند حال اگر محتوایی هم نداشت! خیالی نیست؛ مخاطب که دارد!
سینمای مادی و تجاری
سینمای ما تلاش میکند با استفاده از اسپانسرهای معروف و استفاده از ستارههای بنام راهی برای فرار از سیاه چال فنا بیابد! اما این تنها بعد مادی مساله است و تا اینجا بیحساب است به جهت آنکه هر چه از اسپانسر دریافت میشود تازه میتواند اندکی از دستمزدهای بالای سوپراستارها را پر کند؛ سوپراستارهایی که به متن و محتوای فیلم توجهی نمیکنند و مبلغ قرارداد را به هر چیزی ترجیح میدهند!
منصفانهاش این است که ستارهای که در سینما سیر نشود رو به پوشیدن کت و شلوار آورده و راهی بیلبوردها و بنرهای تبلیغاتی بزرگراهها میشود
اما عایدات فیلم و اصولا سودی که از فروش به جای میماند کفاف بقیه مخارج را نمیدهد و اصطلاحا چیزی برای پس انداز نمیگذارد
اینجاست که با تحت الشعاع قرار دادن شعور مخاطب؛ با بیان الفاظی ناهماهنگ با عصر جدید و یا کنایههایی که اگر معنایش را درک کنی آنقدرها خوش آیند خانوادههای ایرانی نیست، سعی در خنداندن و به وجد آوردن مخاطب میکنند و از این طریق مخاطبانشان را افزاش میدهند
کسانی که فیلم سن پطرزبورگ را دیدهاند بر حرفهایم صحه میگذارند
در دید اول از فیلم خوشتان میآید و کلی هم ذوق میکنید
همین حسی که برای من پیش آمد!
پیش خود میگویید: بابا دمشون گرم چطوری مجوز گرفتن؟!! خیلی باحالن
به دوستانتان پیشنهاد میدهید که حتما این فیلم را ببینند
اما وقتی مسئله را جدیتر بگیرید خواهید دید با احساس شما بازی شده
حسی که در حین دیدن فیلم به شما دست میدهد حسی است که شما را یاد اجدادتان در چندین سال پیش میبرد و به اصل خویش برمی گرداند
طبیعتا خوشتان میآید چون این دقیقا همان انسان جاهلیت است که در شما بیدار شده
اما وقتی یادتان میآید که شما تکامل یافتهاید چندش آور میشود برایتان
(راستش فیلم بدی نبود اما اینکه با حربه های گوناگون سعی در جذب مخاطب کنند درست نیست از برادران قاسم خانی و کارگردان بنامی چون افخمی بعید بود ؛ هر چند افخمی نیز سعی کرده با الهام از طنز موقعیت مدیری و عطاران فیلمش را بسازو و برای همین سراغ قاسم خانی ها رفته است )
نمیدانم منتقد خوبی هستم یا نه!؟
اما خوب میدانم حتی اگر حرفهایم انکار شود بیشترش درست است و منطقی!
جالب بود