چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

شاید یادمان رفت ...

سه شنبه, ۷ دی ۱۳۸۹، ۱۰:۴۵ ق.ظ
یکی از در وارد شد و بی مقدمه گفت :

عجب سرمایی شده امروز ، این آسمون هم انگار خیال باریدن نداره !

یکی دیگه گفت : ما که دریای گناهیم ! خدا به درختا و گیاها و جونورا رحم کنه !

پیش خودم گفتم : خدا که بین آفریده هاش فرق نمی زاره ، پس چرا همیشه موجودات بی جون رو بهونه می کنیم تا خودمون به هدفمون برسیم ؟!

احساسم می گه خدا ؛ فقط و فقط به خاطر این مظلوم نمایی  ما آدما است که  رحمتش رو  دریغ کرده

مظلوم نمایی این روزها تبدیل به یه  پروژه طولانی مدت شده

طرف الحمدلله اوضاع مادی بدی نداره اما همش ناله می کنه :

ندارم ! بی چارم ! گرفتارم !

کیه که تو یخچال خونش یه نون و پنر خشک و خالی پیدا نشه ؟

انکار نمی کنم که همچین کسی وجود نداره اما در قیاس با ۲۰ سال پیش خیلی بهتر شده اوضاع !

وقتی یاد بچگیهام می افتم هزار بار خدارو شکر می کنم

اون وقتها خوردن یه میوه نوبر مثل نارنگی یا موز ؛ افتخاری بود واسه یه پسر کلاس چهارمی

شلوار مدرسه اش رو که دو سال پیش خریده بود و دیگه از قد کوتاه شده بود با افتخار می پوشید و همیشه مراقب بود خط اتوش خراب نشه !

جورابهاش با اینکه  بارها وصله پینه شده بود هنوز ، میشد مدتی رو باهاش سر کرد

پوتینهای چرمش که دیگه شبیه کفشهای میرزا نوروز شده بود ؛ رو هنوز دوست داشت !

 همین چند سال پیش با پولی که از فروختن گردو جمع کرده بود خریده بود .

دستکشهاش با اینکه پارسال رو بخاری سوخته بود و جای قرمزی سوختگیش معلوم بود ؛ اما هنوز از نفوذ سرمای زمستون جلوگیری می کرد ؛ باباش بهش قول داده بود سال دیگه حتما یدونه نو واسش بخره

کیف مدرسه ای که سال اول دبستان خریده بود دیگه قابل استفاده نبود و حالا یه نایلون مشکی جای خالی کیفش رو براش پر می کرد !

نایلونی که هر وقت سوراخ می شد به راحتی می شد یدونه نوش رو خرید !...

شاید یادمون رفته ...

شاید ...

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۱۱)

  • نوید برات پور
  • سلام دوست عزیز، اکثر مطالب وبلاگت رو خوندم. واقعا وبلاگ بسیار زیبایی داری، امیدوارم که روز به روز وبلاگت زیباتر و بهتر بشه. اگه دوست داشتی یه سری به وبلاگ من هم بزن. من در وبلاگم، کلی کلیپ خنده دار برای شما عزیزان گذاشتم تا دانلود کنین و لذت ببرید، درضمن اگر بخوای می تونیم با هم تبادل لینک کنیم تا آمار بازدید کنندگان وبلاگمون زیاد بشه. لطفا اگه به وبلاگم اومدی یه نظر بده. (موفق باشی)
    سلام عزیز دل برادر
    اینایی رو که گفتی اکثراَ یادمونه. فقط قیافه آدمایی رو به خودمون می گیریم که میگند: "نه . کی ؟ کجا؟ من ؟! اصلاَ این حرفا به من نمی چسبه. و ..."
    خدائیش با همه اون کمبودها و نداریها دلمون خوشتر از الان بود.
    ای کاش اون دوران بر میگشت.
    ولی خودمونیما عجب سرماییه ! خدا به دادمون برسه...
    پاسخ:
    ایکاش ...
  • مهدی رفعتی
  • درود
    مهدی جان یه پیشنهاد
    چرا آقایان نمی رند نماز بارون بخوانند...
    پاسخ:
    من سراغ دارم
  • جناب خان
  • نمی دونم چرا یه دفعه یاد این ضرب المثل خونساری افتادم که میگه:

    « آقاژژ ندی به» !!!!!
    پاسخ:
    دقیقا مصداق درستی است جناب خان !
    چی بود همیشه میگفتی اشپیژش ...
    نمیدونم ربطی به این موضوع داشت یا نه ولی خیلا تا به نون و نوایی میرسند همه چیو فراموش میکنند .
    به قول جناب اگه آقاشو ندیده بود چی میگفت .
    افاده ها طبق طبق سگا به دورش وق و وق ...
    پاسخ:
    خیلی ها ...
  • چه فرقی میکنه کیم
  • اقای رفعتی شما به نماز باران اعتقاد دارید؟؟؟

    اگه آقایان نماز باران نخوانده اند شما ها دعایی کنید شاید از ....
    پاسخ:
    این مقوله در مغز کوچک گنجشکانی چون من جای نمی گیرد
    همیشه تا بوده همینطودی بوده ؛گذشته هامون را زود فراموش میکنیم، و چه بد که بجای شکر خدا بنالیم .
    پاسخ:
    فراموش کردن گذشته همیشه باعث ناشکری میشه و اونوقت مجبوریم مظلوم نمایی کنیم
  • لاله اشک
  • همینه که میگین از بس ناشکری میکنیم. تا بهم میرسیم هی مینالیم بجا اینکه بگیم خدا رو شکر یا حدالقل ننالیم. این مظلوم نمایی در مورد ما ایرانی ها واقعیت داره.
    پاسخ:
    هر چی فکر می کنم می بینم سالهاست داریم چوب همین مظلوم نمایی رو می خوریم
    نه تنها ناشکریم.
    بلکه از هم دیگه هم غافلیم.
    اون وقت ها با اینکه خیلی از چیز ها (مادیات )رو نداشتیم اما انگار دلامون بزرگتر بود.انگار محبت بیشتری توش جا میشد.
    هواسمون بود که چندتا خونه اونطرف تر یه نفر هست که هیچی واسه خوردن نداره.و همونی که تو خونه داشتیم رو باهاش تقسیم میکردیم.
    اما الان چی؟
    پیش خودمون میگیم.عوض کردن مدل ماشین من الان مهمتر از شکم گرسنه همسایه است.
    خرید فلان لوازم یا فلان مبلمان و خرید تلویزیون ال ای دی و ..... واجب تره.همسایه هم بره کار کنه پول دربیاره.
    دلامون شده سنگ.
    به اشک چشمای پیرزنی که کنار خیابون نشسته و التماس میکنه واسه خریدنون بهش کمک کنیم توجهی نداریم.به بغض توی گلوی اون بچه معصوم که کنار شیشه مغازه وایساده و به اون همه خوراکی رنگارنگ با حسرت نگاه میکنه کاری نداریم.
    تو خیابون مدام قربون صدقه بچمون میریم و توجهی نداریم که چند قدم اونطرف تر یه دختر بچه وایساده که چند ساله حسرت آغوش پدرش رو داره.
    می ایستیم و نماز میخونیم و دعا میکنیم.اما اگه همون موقع یکی ازمون کمک بخواد میگیم خودمونم محتاجیم.و کلی دروغ سر هم میکنیم تا از سرخودمون بازش کنیم.
    حاضریم برای اون شخصی که فوت شده خرج های آنچنانی بدیم.اما حاضر نیستیم یک دهم اون پول رو برای تحصیل یه بچه بی بضاعت بدیم.
    دلمون میخواد حتی کمک هامون هم تو چشم باشه.که همه بگن چه آدم خوبی.
    حاضریم حق و ناحق کنیم.حاضریم تهمت بزنیم .حاضریم دروغ بگیم که موقعیت خودمون رو از دست ندیم.
    حاضریم دیگران رو زیر پا له کنیم تا پله ای بشن برای بالا رفتن ما.
    حاضریم اعتقادات دیگران رو مسخره کنیم.
    حاضریم .......
    .
    .
    .
    اما با این همه خدا مهربونه.خیلی.
    خدایی که تو خوشی ها و شادی هات یادت میره شکرش رو به جا بیاری.
    خدای که وقتی غم و غصه ای داری تازه یادش میفتی.
    خدایی که تورو عاشقانه دوست داره ولی تو مدام از یاد میبریش
    خدایی که به خاطر گناهایی که می کنی راه توبه رو برات باز گذاشته.خدایی که تو لحظه هایی که ممکنه به دره اشتباهات و گناه پرت بشی دستت رو میگیره و تو رو میبره به یه جای امن.
    خدایی که همه ما رو دوست داره.
    خدایی که هیچ کارش بی حکمت نیست
    خدای مهربونی که باید بهش توکل کنیم و از خودش بخوایم که کمکمون کنه.
    به دلتنگ:
    چقدر زیبا نوشته اید اشکم در اومد.
    رسانه توقع آدم‌ها رابالا می‌برد. تفاوت ما با تمام دوران‌های گذشته رسانه است و نمی‌شود ندیده‌اش گرفت ما مجبوریم با این شرایط زندگی کنیم و در شرایط جدید ناچاریم ابزارهای جدیدی برای خوشبختی پیدا کنیم. یکی از این ابزارها مثبت‌اندیشی است که پست تو نمونه‌ای از آن است.
    پاسخ:
    الحق و الانصاف آچار فرانسه ای و در هر مقوله ای صاحب نظر...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی