چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

صلاح مملکت خویش خسروان دانند ...

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۸۷، ۰۲:۳۵ ب.ظ

زمانی که از خوانسار جز نامی کوچک در کنار واژه گلپایگان نبود که آن هم به جهت اتصال نقشه به دیوار بعضا جایگاه اتصال پونز می گردید و احیانا همین مورد موجبات عدم توجه ارتش عراق در زمان جنگ هشت ساله گردیده بود ...

طراوت و تازگی و سرسبزی طبیعت بکر منطقه  زبانزد خاص و عام بود .

آن زمان شهرمان به دور از امکانات پیشرفته روز بود و نه خبری از دانشگاه بود و نه خبری از سد تنها دلخوشیمان صدای شرشر آب مرزنگشت بر روی تخته سنگها بود و سرخی لاله های واژگون که تا کناره جاده نوازشگر دلهای خسته بود .

تفکر خوانساری بیگانه با صنعت بود و جز کارگاه های کوچک قاشق تراشی  و احیانا کارگاه ساخت گز آن هم از نوع انگبین  خبری از شهرک صنعتی  نبود .

هنوز صدای رسای سبزی فروش دوره گرد که با وجود سن بالا همراه با بار سبزی سوار بر الاغی خسته  فریاد می زد و جلب مشتری می نمود طنین انداز گوشهایی است که از صدای چرخهای بزرگ صنعتی کر نگردیده و نخواهد شد .

خوشا به حال آن زمان  و ای کاش  آن پونز لعنتی را از روی اسم خوانسارمان برنمی داشتند و توجه بی رحمانه مسئولین شامل حالمان نمی شد .

دوستی می گفت خداوند متعال هندوانه را حکیمانه مختص مناطقی قرار داده که در تابستانش مردمان از فرط گرما عرق ریزانند و چه حکیمانه این نعمت الهی را برایشان قرار داد تا قدری رفع عطش نمایند اما حال آنکه استفاده آن را سرمایه داری می کند که در بالای شهر تهران مقابل کولرهای گازی نشسته و خبر از دل خون کشاورز زحمتکش آن ندارد .

ما نیز که زمستان سخت و طاقت فرسای خوانسار را به نظاره می نشینیم و نحمل می کنیم تا بهار دل انگیز از راه رسیده و مرحمی باشد بر زخم شش ماه سختی و سرما...  اما جایگاهمان چیست ؟ کنج خانه ها ! و یا نهایتا کنار نهر آب ...

اما بیگانگان از راه رسیده و بهترین تفریح و تفرج را در گلستانکوهمان می کنند و بی رحمانه طبیعت بکرمان را به  نابودی کشیده و ما هیچ حرفی نمی توانیم بزنیم  که اگر بگوییم به جرم محاربه با خدا محکوممان می کنند و مجبورمان خواهند کرد تا زبان در غلاف سکوت فرو برده و حرفی نزنیم که به مزاج کسی خوش نیاید .

از گلستانکوهمان فقط نامی مانده بود و تعداد اندکی گلهای واژگون که آن هم سودجویان بی توجه به محیط زیست از را رسیدند و نا باورانه قسمتی از آن را که همیشه سنگ بکر بودنش را به سینه می زدیم تخریب کردند و باز هم هیچ کس حرفی نزد ...

الغرض " حالا که کسی پیدا شده و جز احیای طبیعت زیبای خوانسار که  از  خون آبا و اجدادیش نشات گرفته نفع دیگری نمی برد و بی ریا و با اخلاص بدون هیچ چشمداشتی در این راه قدم برداشته با او به مبارزه برمی خیزیم و اندیشه های پاکش را پوچ انگاشته و نمی گزاریم لااقل حرفش را بزند ...

صحبت از عضو محترم شواری شهرمان کیومرث خامه ای است  که به دور از تعصبات محلی نه به دنبال زمین و تفکیک و مزایده است و نه به فکر پر کردن جیب خویش که همه می دانیم خالی است ...

فقط تنها حرفش این است : " آقا طبیعت شهرمان را چه شده است "

به نظرتان این زیاده خواهی است ؟؟؟؟؟

 

 

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۳)

  • کارت شارژ
  • با سلام خدمت نویسنده و بازدید کنندگان این وبلاگ
    از این پس می توانید انواع کارت شارژ کارت اینترنت - اس ام اس و تلفن مورد نیاز خود را به صورت آنلاین از طریق سایت
    www.kartsharj.com تهیه کنید
    تمامی قیمت ها زیر قیمت پشت کارت است و اطلاعات کارت خریداری شده بلافاصله به شما نمایش داده می شود

    در ضمن دارندگان وبلاگ و یا وب سایت می توانند با قرار دادن کدهای ویژه ای که در آدرس www.kartsharj.com/webmasters.php در وبلاگ خود کسب درآمد کنند
    سلام

    خسته نباشید

    برای شما ارزوی موفقیت داریم
    با سپاس از دلسوزی شما دوست عزیز، بی شک حمایت بیدریغ شما شهروندان عزیز از اعضای شورا و مسوولینی که شب و روز را برای کار و خدمت گذاشته اند موجب دلگرمی آنان برای خدمت بیشتر خواهد بود. ضمنا این متن نیز خدمت آقای خامه ارائه گردید و مراتب سپاس ایشان نیز از این طریق ابلاغ می گردد.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی