چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

چـــــــل چـــــو

مناجات نامه ...

شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۳۳ ب.ظ

خداوندا؛ گرفتاری و مشکلات و قسط و بدهی و قرض و یارانه رو از جمیع مسلمین و مسلمات دفع کن تا همه با خیال راحت و به دور از تنشها و افکار روزمره نمازشون رو سر وقت بخونن، روزشون هم به موقع بگیرن ....
دیروز واسه امتحان رفتم مسجد محل دیدم تمامی نمازگزاران یا حاجی بازاری بودن یا نونشون پخته پخته بود ....
بعد نگی واسه چی نماز نخوندین ها؟ گرفتاریم آخدا به جان عزیزت گرفتاریم ...


  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۳۱)

  • ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۲۰
  • دوستدار ایران
    • سلام وبلاگ قشنگی داری خوشحال میشم به وبلاگ منم بیای
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۱۷
  • شهرام
    • ... سکوت ... .
    پاسخ:
    علامت رضاست !
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۲۳
  • محمد جدیدی
    • آمین یارب العالمین ...
    پاسخ:
    ورحمت اله وبرکاته
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۴۴
  • دختر کاغذی
    • سلام دادا مهدی
    آخه اگه این چیزا نبود که صف تمام مسجدها پر بود
    آنوقت هر محله ای 10 تا مسجد میخواست
    یهو نیگا میکردی میدیدی شهر پر از مسجد شده
    پاسخ:
    اینم حرفیه علی حده ...
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۱:۰۹
  • کمش
    • دقیقا همینطوره. متاسفانه پولدارها خیال میکنند مسلمونی به مکه و کربلا و مسجد رفتنه و در مورد فقرا کلا خودشونو به کوچه علی آقا زدند.
    پاسخ:
    ای رحمت شه اون شیری که تو رو خورد عسل
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۲۱
  • لاله اشک
    • ایششششششالله!!!
    آی گفتی اما.....................!!!!!!!!!
    اون قدیما اونها که نداشتند بیشتر اهل نماز و دعا بودند تا سیر دلان! به مرور زمان دیدند که در صف نمازگزاران بودن برکت میاورد ، پول میآورد، خانه ویلایی میاورد ، قرارداهای آنچنانی میاورد خوب چرا نرفت!!!!
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۵۶
  • دهاقین
    • ریاکار! یه بار رفتی مسجدا!!
    پاسخ:
    تا دم درش رفتم و برگشتم
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۱۲
  • باغشهر
    • سلام
    ان شاالله که خدا هر چه زودتر مشکل شما را حل کنه.
    لاله جون درست گفته قدیما ندارها بیشتر اهل مسجد بودند...
    در هر صورت خدا براتون بسازه.
    پاسخ:
    ولی کی تحویل بدن خدا می دونه ؟
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۳۱
  • زهره
    • سلام
    ازهردری فقر واردبشه ازدردیگه ایمان بیرون می ره این یه واقعیته

    غزل وایلیا تصویرشون تووبلاگمه بیایید وببینیدشون
    پاسخ:
    خدمت می رسیم و این دو گل قشنگ رو نیگاه می کنیم
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۱۵
  • افلاتوس
    • بانو افلاتوس رای آخرین بار به روز شد
    پاسخ:
    میام پیشت
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۴۴
  • هیچکس
    • تو از چشمای من خوندی
    که از این زندگی خستم

    کنارت اونقدر آرومم
    که از مرگ هم نمی ترسم
    ...
    پاسخ:
    نه جان من راست می گی ؟
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۲
  • خوا
    • نمیدانم چرا اینقدر انتظارم از شما بالا است!نزدیک شدن به روز خوانسار سبب گردید قبل از این یادداشت متنی عریض و طویل بنویسید و سر ما را با ان مشغول نمایید !!و حالا هم به نظر تنها آمدید که بگویید نگران نباشید هستم!!نمیدانم این روزها در کوچه پس کوچه های این دنیای مجاز ی چه خبرهایی است!!عارفمان (خودمونی گنایان واخجلتا)در غم عزیز از دست رفته تار می زند!دختر کاغذی که دورا دور نگرانش هستم چه خودش را به آب و آتش می زند که انا را ارام کند!کمش شعری انتخاب می کند به سبکی!ولاله اشک هم یک دالی(دوگوجی)و می رود با این وجود زود پاسخ می دهد،خوسار من حاجی حاجی مکه تازه برگشتند ولی با دلی حزین گویا که می خواهند مایملکش را بگیرند وطن دوستیش را می ستایم!یاری اش کنید!و دیگران را نمیدانم سعادت شرفیاب شدن نداشتم مهدی خان روز خوانسار نزدیک است و گویی همه کارها بر سر شما ریخته شده!
    پاسخ:
    از همه بدتر ازن حمید زونبسته دارو از دست اشو
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۰۹
  • لاله اشک
    • به خوا:
    ببین خوا جان این دالی کردن ها دلیل مافرض البدیعه (نه طبیعه) داره!. یه پیشنهاد بهت دارم. حالا که وبلاگ نداری من حاضرم از طرف تو یه پست بزنم. فقط برام ایملش کن ببین با چه شور و حالی پستش می کنم. با این قلمی که در وصف یاران در صف وبلاگنویسی داری حیفه ننویسی. اما اگه میخواهی همه دوستت داشته باشند یا از هیشکی ننویس یا همه رو به قلم بیار! (بعضی ها گوش بدهند)
    ممنون از اون نظر درباره زود جواب دادن کامنت ها! به خوم امیدوار گنایان!
    پاسخ:
    خوا تحویل گیر ...
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۱۲
  • ملانصرالدین
    • براخودتان حرف می زنید ...
    دیروز که جمعه بود
    پس یعنی می گید رفتید نماز جمعه !!!
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۴۳
  • حمید
    • خدا نجاتت بده
    پاسخ:
    خدا یه عقلی هم به تو وشهاب بده بد نیست
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۱۳
  • خوا
    • به لاله اشک مهربان
    ممنون از محبت شما ولی...
    از روزی که در این دنیای مجازی می گردم هر روز نکته ای جدید تر یاد می گیرم هنوز در کوچه پس کوچه های آن سرگردانم ولذا تا مدرک فارغ التحصیلی در این مکتب نگیرم نمی توانم بنویسم.اینکه بخواهی همه دوست داشته باشند نوعی مهر طلبی است که شایسته نمیدانم ولی دوست دارم!!!در این دنیای مجازی نیافتم هدف از نوشتن را!محدوده سنی را!پاسخ دهندگان را گاه فقط پاسخ داده خواهد شد بدون آنکه مطلب دقیق خوانده شده باشد!!و گاه میر وبلاک تا اعلا علییین بلندت می کند و گاه تا اسفل السافلین به زمین گرمت می زند!!مبهوت می مانی !میدانی دوستانت آدرست را دقیق دارن ولی سر پایی حضورشان شرفیاب که اگر آب در دست داری زمین گذار که من آپم!!!!و.....
    در ارتباط با اینکه "یا از هیشکی ننویس یا همه رو به قلم بیار! "شبیه این جمله را در رمناسبتی به مهدی خان عرض کردید منتها انجا سخن از مادر و همسر بود!!!!چکران خوا خیلی دقیق نوشتا ورخونان!!چرا که باید امتحان پس دان !!!!!اینکه سخن از دیگران نیاوردم دلیلی نداشت جز انکه به خانه هایشان نرفته بودم فقط دورا دور گردشان می چرخیدم تا بدانم انچه نمی دانم!و تعدادمحدودی را نظر می گذارم و بس و به هر حال باید به درجاتی از اعتماد به نفس و قلم روانی مانند خودتان برسم تا بتوانم وقت دوستان را بگیرم و پذیرایی در خور داشته باشم.عذر خواهی که پاسخ را همین جا دادم.


    تا باشد که مهدی خان دیر نیاید!!صاحب خانه که نباشد این چنین می شود!در پناه حق
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۳
  • عبدالحمید حقی
    • نمازهای من مال تو

    اون عینک....با پارازیت هات مال من
    پاسخ:
    عینک می خواستی به خودم می گفتی چرا انقد ننه منغریبمبازی در آوردی و عاشق شدی ؟
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۱۹
  • موضوع آزاد در خوانسار

    • باریکلا به نظر آقای دهاقین
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۳۱
  • خوا
    • .....لاله اشک خانمی
    امار مهدی خان را درآوردم و سوال دیگر برایم مطرح روز دوشنبه 2/18 اردیبهشت برای کمش نظر گذاشته اند انوقت چطور به انها که بر درش صف کشیده اند جوابی نمی دهد به گمانم اصلا به وب خودش سر نزده!!!!!!میدانی مهربانم این مرا به یاد اتوبوس هایی می اندازد که بارها دیده ام کمی دور تر ایستاده و وقتی می بینند مسافران زیاد شده اند می آیند و هجوم مسافران!!!!!!سوال بسیار دارم خدایا از این دنیایتان که دارید مرا هم معتاد آن می کنید(عسک خنده )
    پاسخ:
    آمدیم و خلقی را از نگرانی وارهاندیم
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۲۳
  • لاله اشک
    • به خوا با اجازه از آقا مهدی گل :
    این محبت طلبی نیست. منظورم این بود که با ذکر نام بعضی ها ، بی مهری به بقیه نشه و از دست ما نارحت نشند.
    این دیگه بسته به خواست خودت داره که بخواهی بنویسی یا نه. من گفتم فقط یه پست بده برات پست کنم. . پول تمبرشو نمی گیرم ازت.
    نمی شه هم از همه اتنظار داشت که روی پست های ما نظر مستقیم بدهند. خیلی ها دوست دارند فقط خونده بشند. خیلی ها هم مثل شما دوست دارن فقط بخونند. اما خوب هستند کسانی هم که هم می خونند و هم خونده می شند. مهم اینه که اینجا همه درو هم جمعیم و دنیایی برای خودمان داریم. همین خوبه که در شادیها و غمهای هم شریکم. همین خوبه که اگه از پستی خوشمون نیومد دیگه رودوایسی نمی کنیم و حرفهمون رو می زنیم منوط به اینکه طرف هم ظرفیت داشته باشه از انتقاد بدش نیاد. وبلاگ نویسی شاهکار نمی خواد که آدم به یه مرحله برسه تا بنویسه. وقتی که ونسان ون گوگ نقاشی می کرد مسخره اش می کردند. اینکه آدم فکر کنه وبلاگی می نویسه که خیلی بدرد می خوره شاید بدردنخورترین وبلاگ باشه از دید بعضی ها.
    این زمین زدنها رو از هر کسی بپرسه تجربه کرده پس شاید ما هم در زمین زدن بقیه سهمی داشته باشیم. پس از خودمان شروع کنیم.
    یه نصیحت بهت چه به شوخی چه به جدی آمار بچه ها رو نگیر و اونها رو به حال خودشون بذار که هروفت خواستند کامنت بدهند و یا پست بذارند.
    پاسخ:
    خیلی با حالید به قرعان
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۰۵
  • دختر کاغذی
    • فقط یک روز دیگر تا................
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۳۹
  • یه دوست
    • شما که اینقدر قشنگ دعا می کنی تازه اهل نماز ومسجد هم هستی!

    خیلی برام دعا کن این روز خیلی به دعا نیاز دارم خیلی
    پاسخ:
    سربلند باشی عزیز
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۴۲
  • دختر کاغذی
    • فقط یک روز دیگر تا.......
    .............................
    به به عجب دعوایی شده اینجا
    گیس و گیس کشی به همه جا داره سرایت میکنه
    فکر کنم بعد جشن خونسار جنگ جهانی داریم
    دادا مهدی مواظب خودت باش
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۵۱
  • خوا
    • لاله اشک :با سلام و ممنون باز هم یاد گرفتم متشکرم اون آمار بیشتر جنبه طنز داشت نگرفتید!!سعه صدر خیلی قشنگه !!!
    پاسخ:
    بازم ارجاع می دیم به لاله اشک
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۰۸
  • خوا
    • .....و در ادامه لاله اشک خوانسار:
    ببینید طوری نوشتم که ابدا منظور منو متوجه نشدید و این یکی از ایراداتی است که به من وارده از برداشتی که کردید شوکه شدم این تصور برام پیش آمد که جملات را باحالت عصبانیت خوندید در حالی که منظور این نبوددر عین حال بازم ممنون!جناب مهدی خان واخجلتا ببخشدین این آماره کار دس هاماژ دا هلا اشان جغرافیادونه گیران!!
    پاسخ:
    ]
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۳:۲۴
  • بهلول
    • جانا سخن از زبان ما میگویی....
    ضمنا!
    خوب شد تو ایرانگردی رو شروع کردی!
    در کنارش به ما شور جوانی حاصل از دیدن عکسای جدیدت میماسه!
    پاسخ:
    فقط یادت باشه هیشکی مث مو نمتونه شور جوونی داشته باشه ...
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۵۹
  • خوا
    • جناب چل چو از مراسم روز خونسار برامون نمی گیید؟!
    پاسخ:
    انشالله در پست بعدی به جشن خواهیم پرداخت
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۵۲
  • یه دوست
    • ممنون

    ای کاش میشد امروز خوانسار باشم

    روز خوانسار بر شما وتمام دوستان هزاران بار تبریک
    پاسخ:
    با همه کمی ها و کاستی ها عالی بود
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۳۲
  • دختر کاغذی
    • به یاد داری آنروز را .......... ؟
    پاسخ:
    کدام روز را آواجی ؟
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۱۵
  • لاله اشک
    • خوا جان
    جوابتان در وبلاگ خودم
    اقا مهدی ببخشدین برا جان که ایزن گنا!
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۵۸
  • عسل
    • سلام
    شب بخیر

    ممنون که لینکم کردید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی