چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

من کی ام ...!؟

جمعه, ۶ خرداد ۱۳۹۰، ۰۸:۰۹ ب.ظ

سلام 

این مدت دغدغه دادگاه و خوف از راه راه شدن؛ نگذاشته بود یه کم سربسر این و اون بزاریم و به تبع اون قسمت عمده‌ای از مغزمان که مختص این امر خطیر بود به علت کمکاری مختل! 

امروز وقتی برای باز کردن بقچه در بسته خود مراجعه کردم مدیر ارشد فرمودند قسمت عمده‌ای از بقچه در خطر نابودی است و برای استفاده از دیگرقسمت‌ها؛ حتما باید بازسازی بشه! 

برای بازسازی این محدوده وسیع با احداث یه پست و دو پست راه به جایی نمی‌بردم چون واقعا دو هفته گذشته سونامی نا‌فرمی این منطقه از مغزم رو درنوردیده بود برای همین دست بکار شدم و ستاد بحران؛ تشکیل دادم 

مجبور بودم حافظه دراز مدتم رو فرمت کنم و از پایه درستشون کنم از طرفی نگران پاک کردن خاطرات خوش کودکی و جوانی و... بودم و از طرفی خوشحال که خاطرات بدم رو به فراموشی می‌سپارم 

این احتمال می‌رفت که با پاک کردن حافظه؛ کلا یه آدم دیگه بشمو شاید بجای طنازی کردن رو به خطابه و وعظ می‌اوردم! 

اوضاع بدی بود! 

 سوزن گرامافونم روی یه نقطه گیر کرده بود و داشت می‌رفت رو اعصابم! 

یه بک آپ از حافظم گرفتم اما توی بک آپ گرفتن دنیایی رو تجربه کردم که آرزو می‌کردم ایکاش تو این تونل زمان باقی میموندم اما از شانس بد؛ سیستم بک آپ گیری انسان تنها یه پلی داره و یه استاپ و دکمه پاوس نداره! 

همین رو هم غنیمت دونستم و هرچند سریع، اما مروری بر حافظه و خاطرات خوب و بدم کردم! 

زندگی پر فراز و نشیبی بود 

هیچ وقت فکر نمی‌کردم این همه اشتباه داشته باشم! 

یه پرینت پنج ساله تو محدوده زمانی ۷۵ تا ۸۰ گرفتم و نشستم تا غلط هامو بگیرم 

باورتون نمی‌شه اما فقط تو صفحه اولش نمرم شد منفی ۱۳!! 

ضریب اشتباهاتم در قیاس با تصمیمات درستی که گرفته بودم مثل انبار کاه بود در مقابل یه پر کاه!! 

پیش خودم گفتم: خدا! جون مادرت دلتو به چی این آدمیزاد خوش کردی؟ 

بابا امتحان یه بار دو بار صد بار نه این همه؟! 

والا اگه مدرسه هم بود و تو مدیرش بودی تا الان اخراج که هیچ! باید از روی زمین محو می‌شدم!!! 

بابا دمت گرم که خوب حوصله‌ای داری! 


خلاصه؛ سرتون رو درد نیارم بک آپ که تموم شد، حافظه‌ام رو فرمت کردم اما وسط فرمت کردن یهو هنگ کردم و رفتم تو کما!! 

حالا موندم من همون آدم سابقم!؟ یا یه آدم دیگه شدم...؟

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۹)

هاله جان مین هیرو ویر دادگاه همون مغزد خب کار کرو. اگه مونه ایدان ابی خومم مخ کرته به. حالا این حافظه که فرمت گنو، ادگنو چیاژ ریکاور بکره؟
اما کلا پستت خیلی عالی بود و خوب اومدی.
پاسخ:
مرسی از حسن توجه شما خاله گرامی
من نفهمیدم چی شد
پاسخ:
فقط می دانیم یک سری اتفاقات افتاده که بگمانم قدری عوض شده ایم اما هنوز صحتش تایید نشده !
شما هر چی و هرکجا باشید واسه من همون داشیّ هستید ولاغیر!!

پاسخ:
حواست که هست ؟!!
سلام
این گه ادوات همون بموندی همین یگ سطره به؟

فارغ.
پاسخ:
لطفا نگارشتان را به زبانی غیر از زبان اهالی گینه بیسائو بنگارید تا مدیران به راحتی بتوانند در جواب بنویسند
سلام
تیترت منو یاد فیلم "WHO AM I" جکى چان انداخت:"من کیم؟"
از طرفی یه جورایی هم یاد قیامت افتادم و اون دادگاه سخت.
به هر حال به نظر من بهتره که همون مهدی طناز باشی تا مهدی واعظ.
با طنازی هم می تونی موعظه کنی ولی گمون نکنم با وعظ بتونی طنازی کنی.
اصلاً در یک کلام: خودت باش داداش.
موفق باشید.
کار خوبیه فرمت کردن حافظه.اینظوری همه خاطرات بد از بین میره
پاسخ:
اما نه برای فرمت کردن خاطرات خوب !!!
یگ چی بیدواژانا...
مهدی جان سردی شده جی شده؟
پاسخ:
چای نباتم خوردم افاقه نکرد ...!
پاسخ به این سوال مستلزم اثبات مدعای مفروض مستتر در آن یعنی اصل آدمیت است.


قشنگ بود.
پاسخ:
این فحشای اجنبی چیه یاد گرفتی دم به ساعت ملتو مچل می کنی ؟!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی