نقدی بر "یادیاران" مجموعه پنجم
سالها پیش وقتی دیدم فیلمهایی که عکاسهای شهر هر سال از مراسم محرم می گیرن و همش هم تکرار مکرراته جرقه یه کار جدید تو ذهنم کلید خورد ...
اون سال مصادف شد با فوت پدر عزیزم که هرچی دارم و داشتم از وجود با برکت اون بوده و هست ؛ گشتم و چند تا از فیلمهای قدیمی هیئت رو پیدا کردم و به کمک نرم افزاری ابتدایی( یولید ویدئو استدیو) تصاویری رو که مربوط به گذشتگان هیئت می شد مونتاژ کردم و یه فیلم 50 دقیقه ای ساختم
اسمش رو گذاشتم یاد یاران و تعداد 300 حلقه رایت کردم و به اعضای هیئت دادم
استقبال خیلی خوبی شد و تصمیم گرفتم سال آینده هم این کارو انجام بدم سال دوم هم با کمک دوست عزیزم حامد پرویزی مدیر وبلاگ صنعت کشاورزی نوین در همین محدوده کار رو تحویل دادیم
سال سوم سوژه هامون ته کشید یه جورایی تابلو شده بودم تو هیئت و همه از من یه عزرائیل ساخته بودن تو ذهنشون که منتظرم یکی بمیره و فیلمش رو منتشر کنم
تصمیم گرفتم از مراحل آماده سازی هیئت فیلم بگیرم و یه مستند بسازم که در کنارش هم بتونم یادی از گذشتگان هیئت بکنم؛ تصاویرم رو همون سال گرفتم و یه سناریو نوشتم در مورد مکانهایی که هیئت برای عزاداری به اونجا می ره و با کمک شهاب دادگستر قبل از شروع محرم به تکایای عزاداری رفتیم و تصاویری از اونجا گرفتیم
تصمیم داشتم از "یادیاران" به عنوان یه گروه تصویری یاد کنم و هر سال یه سوژه جدید رو عنوان مستندم قرار بدم ... در نتیجه یاد یاران 3 با عنوان " منزلگاه عشاق" تولید شد ...
بعد از سومین مجموعه اعضای هیئت سفری به کربلا داشتند از لحظه رفتنشون تا برگشت تصویر برداری کردم و با تصاویری که از کربلا آورده بودند با کمک صمیمانه برادران دادگستر مونتاژ کردیم و مجموعه چهارم رو با نام : تذکره کوی دوست " تولید کردیم ...
امسال هم مجموعه پنجم رو با نام " با خادمین" که حول محور خدمتگذاران هیئت بود ساختیم
می دونم که کمبود ها و کاستی های زیادی داشتیم و خواهیم داشت, از بحث مادی داستان تا عدم همکاری بعضی از اعضا و چه و چه ...
اما هرسال سعی کردیم بهتر از سال قبل باشیم و خداروشکر کسانی که همه مجموعه ها رو دیده باشند این تغییر رو حس کردند
با این حال قبول دارم که هنوز دقیقا نمی دونیم چی می خوایم و چی می خوایم بسازیم از ساخت مستندهای حرفه ای هم سررشته ای نداشته و ندارم ... تلاش چند ساله عده زیادی از دوستانم باعث شده تا مجموعه پنجم پیش بریم و امید واریم در سالهای بعد به سمت حرفه ای گری پیش بریم ...
تا همین الان که این متن رو می نویسم تنها وسیله کار ما یک دوربین هندی کم سونی معمولی بوده که اون هم به لطف شهاب به صورت رایگان در اختیارمون بوده ...
اما سعی داریم در سالهای بعد با کمک دوستان تجهیزاتمون رو به حد مطلوب برسونیم تا بتونیم کاری در حد و اندازه های واقعی شهرمون انجام بدیم ...
اما از ماحسنات این کار می تونم به چند نکته اشاره کنم :
- ایجاد واحد فرهنگی هیئت حسینی که از سال دوم با نظر حقیر شکل گرفته و در طول سال فعالیت هایی هرچند جزئی ولی مثمر ثمر رو به انجام میرسونه
- خرید سامانه پیام کوتاه مخصوص واحد فرهنگی هیئت حسینی
- خرید لباس شبیه خانی که جزو لاینفک هیئت مابوده و در سالهای اخیر رو به فراموشی می رفت
- ترغیب جوانان هیئت های مذهبی شهرستان برای دست زدنبه کارهای فرهنگی نظیر تولیدات سمعی و بصری و ....
در پایان از دوست عزیزم کمش گرامی که وقت گرانبهاشو برای پرداختن به این مقوله گذاشت و دیگر دوستان عزیزم مخصوصا برادران دادگستر ؛ حامد عزیز بهنام عافی ؛ مهدی سبزی , سعید اسکندری و دیگران کمال تشکر و قدردانی رو داشته دست یکایک این بزرگواران را می بوسم ....
پ.ن :
صدای روی عکسهای قدیمی همونطور که قبل از پخش معرفی شده نوای ماندگار مربوط به قبل از انقلاب هیئت حسینی بوده ...
در خصوص مصاحبه ها هم با نظر کمش موافقم هدف خاصی رو دنبال نمی کردیم چون بار اولمون بود مصاحبه میگرفتیم و همین برامون کافی بود که یه نفر تو فیلم ما حرف زده باشه ...امیدوارم در آینده هدفمند تر عمل کنیم ...
بحث نور رو هم به کمبود امکانات ببخشید هرچند دلیل قانع کننده ای نیست
در خصوص پرچم اهدایی شاه هم حق باشماست بنابه دلایلی که اون رو ترویج شاهنشاهی می نامیم مجبور به حذف آرم از روی پرچم شدیم هرچند که جزوی از تاریخمون بوده اما ما نخواستیم مروج این فرهنگ باشیم ...!