وحشتی در حد مرگ
وحشت همه شهر رادر برگرفته ، مردم به بهانه های کوچک راهی سرای حکیمان شده و در تلاش برای رفع مرضی که شاید وجود خارجی نداشته و ندارد ، اینجا جای سوزن انداختن نیست ، جمعیت انبوه هر لحظه بیشتر و بیشتر جلوه می کند ، رسانه ملی مردم را به آرامش دعوت می کند اما گویا تلاش برای نجات ، مردم را جلی تر می کند و هر لحظه بر تعدادشان می افزاید ، شایع شده کودکی شش ساله بر اثر ابتلا به این بیماری مهلک جان سپرده ، و مشاهدات همه دلیل بر گسترش بیماری خطرناکی از خانواده آنفولانزا و از نوع A یا همان آنفولانزای خوکی است ...
اینها خبرهایی است که در کوچه و بازار همه روزه ترس و وحشت را مهمان دلهای خسته از روزگار می کند !
آیا حقیقت دارد ؟
به نظر نمی رسد این بیماری زیاد هم خطرناک باشد
برای مرگ غم انگیز کودک شش ساله پیگیر شدم ، خوشبختانه بیماری آنفولانزایی در کار نبود ، علت مرگ بیماری ارثی بود که به دلیل ازدواج خانوادگی در دو فرزند قبلی این خانواده هم نمود داشته از طرف خودم و چل چو به این خانواده محترم تسلیت گفته و از در گاه خدای متعال صبر و استقامت مسئلت دارم
یکی دو مورد مشکوک به آنفولانزا در بیمارستان بستری بوده که خوشبختانه رو به بهبودی هستند
پس نگران نباشید
خود بنده در دو هفته گذشته دست به گریبان با نوع جدیدی از آنفولانزا بودم که اسمش رو گذاشتم آنفولانزای وحشت ، به حمدلله قدری بهتر شده و از هم اکنون سور و مور و گنده در خدمت شما ...
بماند که از لطف تبلیغات منفی ، وصیت نامه امان را نوشتیم و قرار بود در همین روزها به صرف کباب مهمانتان کنیم
اما به قول شهید مدرس ( به کوری دشمنان مدرس (مهدی)هنوز زنده است ) ....
دویاره آمدم
قلبها دریچه نفوذند و صادقانه نفوذ کردن پایدار ترین مهمانی است