و من مُردم ...
و من مُردم ...
یک تلفن به غسالخانه شهرداری
یک ساعت بعد نعش کش درب منزل
جنازه روی برانکارد به سمت بهشت فاطمه
نه صدایی نه فریادی نه گریه ای
پرت شدم روی سنگ غسالخانه و یک حمام حسابی! نه آنگونه که وقتی خود به حمام می رفتم, خیلی محکم تر!
چند متری پارچه سپید از جنس گونی برنج
بعد هم شوکولات پیچ و بعدش رفتم داخل یک کشوی خنک تا فردا ...
هوا که تگری شد از کشو زدم بیرون
گفتم ببینم در منزل ملت چه غلطی می کنند
یک پارچه مشکی بالای سردر خانه
انگار این خانه سالها سکنه ای نداشته
یک کاغذ امتحانی هم نزدند رویش بنویسند: این الاغی که مُرده فردا خاکش می کنیم!
صدای زنگ در!! مکرر و مداوم
آدم زنده نیست این در لعنتی را باز کند؟
و بار هم صدای زنگ
احتمالا" اقوام برای سرسلامتی آمده اند, از دیوار رد می شوم خبری از کسی نیست جز پیک موتوری با یک بافه پیتزای پپرونی!
توی هال همه توی حال اند...
یکی با قلیان میوه ای آن یکی پای بساط ورق بازی دیگری پای ماهواره ...
پسرم صدا زد : ننه اون ضبط رو خاموش کن بابا بسه دیگه چقد غم ! آقاجونم هم راضی نبود ما انقد غصه بخوریم!!!
بمیرم تو چقد هم غصه داری می خوری!!
- مهیار بزن تی وی پرشیا! امشب آخرین قسمت نکست پرشین استاره !!!
- بچه ها یه لحظه بیاین پای کام!!!
پسر کوچکم بود که صدا می زد
همه هجوم آوردند پای کامپیوتر
- واسه بابا یه آگهی زدم تو فیس بو ک یه دونه ام تویتر تو گودرم گذاشتم تا الان بالای هزار تا لایک خورده
فکری واسه نهار فردا کردین؟
- ای بابا کی میاد مجلس بابا ؟ سامان تو همون گودر یه فایل ام پی تری غمگین بزار واسه دانلود زیرش هم از همه اهالی محل و شهرداری و شورای شهر و هیات مذهبی و همه ارگانها و نهادها تشکر کن
واسه نهارم یه سرچ بزن ببین عکس چلو کباب کوبیده هست تو نت همونو بزار ...!!
- مهیار تو با حسام صبح اول وقت برین یه پولی بدین به غلام بگین قبرشو حاضر کنه دوتایی کمک کنید خاکش کنید و برگردین...
- سامان یه پست بزن تو وبلاگ آقاجون بنویس حاجی به ابدیت پیوست ! یه روبان مشکی با فتوشاپ بزن کنار عکسش نظراتشو هم فعال کن
خدا بیامرز آقاجون که نیست تایید کنه ...
عجب مُردنی بشود مُردن من ...!!
البته بعد از صدو بیست سال ...
داوطلبانه اعلام میکنم: من آمادم برای مردن.فقط همه حلالم کنن و بس.ختم و مراسم و اعلامیه هم نمیخوام.