چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

و من مُردم ...

پنجشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۰، ۰۷:۱۲ ب.ظ

و من مُردم ...

یک تلفن به غسالخانه شهرداری

یک ساعت بعد نعش کش درب منزل

جنازه روی برانکارد به سمت بهشت فاطمه

نه صدایی نه فریادی نه گریه ای

پرت شدم روی سنگ غسالخانه و یک حمام حسابی! نه آنگونه که وقتی خود به حمام می رفتم, خیلی محکم تر!

چند متری پارچه سپید از جنس گونی برنج

بعد هم شوکولات پیچ و بعدش رفتم داخل یک کشوی خنک تا فردا ...

هوا که  تگری شد از کشو زدم بیرون

گفتم ببینم در منزل ملت چه غلطی می کنند

یک پارچه مشکی بالای سردر خانه

انگار این خانه سالها سکنه ای نداشته

یک کاغذ امتحانی هم نزدند رویش بنویسند: این الاغی که مُرده  فردا خاکش می کنیم!

صدای زنگ در!! مکرر و مداوم

آدم زنده نیست این در لعنتی را باز کند؟

و بار هم صدای زنگ

احتمالا" اقوام برای سرسلامتی آمده اند, از دیوار رد می شوم خبری از کسی نیست جز پیک موتوری با یک بافه پیتزای پپرونی! 

توی هال همه توی حال اند...

یکی با قلیان میوه ای آن یکی پای بساط ورق بازی دیگری پای ماهواره ...

پسرم صدا زد : ننه اون ضبط رو خاموش کن بابا بسه دیگه چقد غم ! آقاجونم هم راضی نبود ما انقد غصه بخوریم!!!

بمیرم تو چقد هم غصه داری می خوری!!

- مهیار بزن  تی وی پرشیا! امشب آخرین قسمت نکست پرشین استاره !!! 

- بچه ها یه لحظه بیاین پای کام!!!

پسر کوچکم بود که صدا می زد

همه هجوم آوردند پای کامپیوتر

- واسه بابا یه آگهی زدم تو فیس بو ک یه دونه ام تویتر تو گودرم گذاشتم تا الان بالای هزار تا لایک خورده

فکری واسه نهار فردا کردین؟

- ای بابا کی میاد مجلس بابا ؟ سامان تو همون گودر یه  فایل ام پی تری غمگین بزار واسه دانلود زیرش هم از همه اهالی محل و شهرداری و شورای شهر و هیات مذهبی و همه ارگانها و نهادها تشکر کن

واسه نهارم  یه سرچ بزن ببین عکس چلو کباب کوبیده هست تو نت همونو بزار ...!!

 

- مهیار تو با حسام صبح اول وقت برین یه پولی بدین به غلام بگین قبرشو حاضر کنه دوتایی کمک کنید خاکش کنید و برگردین...

- سامان یه پست بزن تو وبلاگ آقاجون بنویس حاجی به ابدیت پیوست ! یه روبان مشکی با فتوشاپ بزن کنار عکسش  نظراتشو  هم فعال کن

خدا بیامرز آقاجون که نیست تایید کنه ...

 

 

عجب مُردنی بشود مُردن من ...!!

البته بعد از صدو بیست سال ...

 

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۲۰)

انقدر بد بینی رو دوست ندارم.مهم نوع مردن و مراسم و ما وقع نیست مهم ماییم که چقدر چرک دنیارو از دستمون بشوریم که راحت بریم.مهم نیست که چقدر دلشون برامون تنگ میشه.مهم اینه که چقدر دلمون براشون تنگ میشه.اگر مردیم و رفتیم اون دنیا و با التماس از خدا هفته ای نه ماهی یه بار رفتیم تو خواب اونی که دوسمون داره اون ارزش داره.مهم اینه که آسمونی بمیریم نه این که زمینی زندگی کنیم.
داوطلبانه اعلام میکنم: من آمادم برای مردن.فقط همه حلالم کنن و بس.ختم و مراسم و اعلامیه هم نمیخوام.
ای بابا بعداز صد و بیست سال
ولی خدایش مرگتون هم مثل زندگیتون سرشار از مرغولک بازیه!!! مرگ باحالی بود!!!
یاد یه جریاناتی افتادم که یه بنده خدایی مرده بود توی همین خوانسار و یه اتفاقاتی افتاده بود و اینا و اونا !!!! حالا بماند ...

اما نکته بعدی، بعید می دونم داش ابوالفضل انقدر بی قید باشه نسبت به شما. شاید داداش یا خواهرش اینطور باشند ولی خود ابوالفضل رو بعید می دونم!!!

در هر صورت مرگ، شتریه که در خونه همه مون می خوابه و حضرت نوح هم بعداز هزار سال بالاخره مرد!! چقدر خوبه آدم مثل شما به فکر مرگ هم باشه ... خوش به حالتون ....
پاسخ:
در آن زمانی که بنده به ابدیت پیوستم ابوالفضل در خارج از کشور درس طبابت می خواند وگرنه نمیگذاشت اخوان حاجی زکی اینطور با جنازه ابوی گرامیش برخورد نمایند ...
سلام
خدا نکنه بمیری پسر .
صد سال زنده باشی .
یعنی اگه بمیری انقدر بی اهمیت میشی ؟
مگه اینجا سرزمین مرده پرست ها نیست؟
پاسخ:
مرده پرستی ذائقه این روزهای ماست و شاید این ذائقه سالها بعد؛ بدین سان تغییر یابد
والا این جور که شما گفتین ختما کفن و دفن هم اینترنتی انجام میشه و نیازی به حضور جسد نیست دیگه.

البته بعد از 1200000000 سال
پاسخ:
مردن مجازی را همین حالا هم حس میکنیم! وقتی یک وبلاگ نویس قید دنیای مجازی را بزند یک جورایی خودکشی مجازی کرده !
  • خوشنویسان
  • نامی ماندگار می شود ،شناخت زیبایی آسانتر می گردد...
    سلام.
    سلامت وپایدار باشید.
    با چهره ماندگار خوشنویسی ،هنرمند عزیز ،استاد یدالله کابلی خوانساری بیشتر آشنا شویم.
    بدرود
    پاسخ:
    زبانم لال بعد از هزار سال بیشتر یادش می کنیم و بیشتر می شناسیمش
    باز از اون مرغولک بازی های بود ها. بقول آقای جنابی " مرگتون هم مثل زندگیتون سرشار از مرغولک بازیه!!! "
    خدا نکرو هاله جان بعد 120 سال تر. اما اینخا راسسه واژدین تا اونوقت خیالد راحت همزن جید گنو.... ابی کس خا بخچه هاما اشک نریزنو .....
    پاسخ:
    برای روحش چه می کنند؟!!
    چه قدر گودریا رو عاصی کردی که خبر مرگت هزارتا لایک می‌خوره!؟
    به هر حال خدا رحمتت کنه؛ قشنگ می‌نوشتی. چه قدر هم خوش‌تیپ بودی و خوش عکس. من مرده‌ی فیگور عکس‌های وبلاگت بودم... هی ... دورانی داشتی...
    پاسخ:
    فیگور های من کشته مرده زیاد داشت تو مرده کدوماش بودی ؟!!
    آیا میدانید :99 درصد خوانندگان این مطلب وقتی به انتهای پارگراف یک مانده به آخر می رسند اسکرول ماوس را تابانده تا ببینند آیا نوار مشکی ای روی عکس نویسنده ی تارنگار هست؟
    --
    ببینم این مهیار و سامان ایسالا بعد ابوالفضل تو راهند؟
    -----
    120 سال دیگه همین مهیار و سامان زنده هستند که تو میخوای زنده باشی؟
    ----
    120 سال دیگه + 30 میشه 150! اونوقت مرگت در اثر سکته است نه کهولت سن دیگه؟ مثلا سلی، پارکینسونی، ام اسی ، چیزی، حتما سکته؟؟؟
    --
    خوب بود.
    سلام بر شما
    خدا قوت ،سالم باشید و تندرست
    رضی الدین ارتیمانی شعری دارد به شرح ذیل:

    از کوتهی، ار عمر درازت هوس است
    جاوید اگر شوی همان یک نفس است
    ...
    این دار فنا بلند از پستی ما است
    وین سختی ناتمام از هستی ما است
    گفتم چه گناه کرده‌ام تا هستم
    یا رب چه گناه بدتر از هستی ما است

    شاد باش و دیرزی
    پاسخ:
    سربلند باشی اخوی گرام
    خرما 10 هزار تومن
    حلوا 14 هزار تومن
    حاج آقا محمد 25 هزار تومان
    کرایه اتوبوس بهشت فاطمیه (آموجان و دادا) 40 هزار تومن
    حساب فروشگاه ایلیا رو هم که هنوز ندادیم
    راستی یه 10 هزار تومن هم به این یارو دادم که در مسجد کفشها رو جفت می کرد.
    مهدی جان قابل تو رو نداره ... ولی یه سفارشی به خانوادت بکن که پولهایی که من دادم رو تا بعد چهلم عقب نندازند.
    تو بمیر...
    بمیر و بمیر.
    به قول یه نفر که می گفت: می خوام بعد از مرگ من دیگه آفتاب هم درنیاد.
    چه دل خوشی داری تو که فکر دنیای بعد از مرگتی.
    برادر من فکر آخرتت باش که همه اینا کشکه.
    پاسخ:
    گیج شده ام یکی بگوید بالاخره چه غلطی بکنم؟!!
    چه باکلاس البته اگر بخش غسال خانه هم از طریق وب بود چی می شد راستی کاش بچه ها بعد مراسم خاک سپاری بذارن تو وب شون ما هم فیض ببریم
    البته گذشته از شوخی انشاالله بعداز 120 سال
  • ادم کریستالی
  • عنوان پستت جالب بود داش مهدی
    و من مردم
    چرا که
    میمیرم جایز نیست
    پاسخ:
    عزیزی واسم
    عجب رسمیه
    رسم زمونه
    قصه ی چل چو،مردن اونه

    میرن چل چو ها
    از اونا فقط
    مرغولکیشون
    به جا میمونه

    کجاس اون عکسه ؟
    چی شد اون پسته؟
    نظراش کجاس؟
    خدا میدونه!
    واقعا که خیلی مسخره ای !!!
    این تعریف بود یا توهین؟

    فی البداهه بدون مزد و مواجب برات شعر سرودم!
    اونوقت تو...
    حیف که مردی!
    وگرنه خودم می کشتمت!
    مهدی جون من و تو جون سخت تر ازاونیم که برو بچ فکر میکنن

    به همین خیال باشن زکی مهدی حاجزکی عزیز جون
    پاسخ:
    جو گیر می شویم ......!!
    در ضمن بد جور آپم
    پاسخ:
    دیدم عزیزم
    ای بلا

    عجب کار گروهی خوبی کرده بودی ها با پرقچه اینا رو میگم اون رادیوییه
    پاسخ:
    ای بابا اون موقع که بلا بودم کجا بودی ...؟
    سلام عمو مهدی دور از جون خدا نکنه مردنت اینجور باشه
    پاسخ:
    مال ما هم اینجوریه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی