پاسخ به شکیات !!
سلام
امروز قصد دارم سنت شکنی کرده ؛ جواب کامنتهای دوستان رو در پست قبلی توی یه پست جدا گونه بدم !هم اینکه تنوعی ایجاد کردم هم اینکه بعضی دوستان انگشت شمار که زورشان می آید درب نظرات را باز کنند از قافله عقب نمانند و بدانند چه می گذرد اینجا ...
جنابی عزیز گفته :
درود بر برادر داشی
1- در مورد وب نویسی: باور کنید وقت نمی کنم!!!!
.....................................................................
عذر بدتر از گناه آوردی ...!
2- در مورد برنامه های شاد کننده هم: من که از اول شاد بودم و توی هیچکدوم از برنامه های شادی هم شرکت نکرده شادم!!! (خدا رو شکر) ولی به نظر من چراغانی های امسال بهتر از پارسال بود ولی هنوزم با اون سطحی که در شأن خوانسار باشه خیلی خیلی فاصله داره. جا داره برای زیباسازی شهر و چراغانی از افراد خبره و کارکشته با خلاقیت های بالا استفاده بشه نه افرادی که صرفاً بهش مهندس گفته میشه...
.....................................................................
امیدوارم همیشه شاد باشی عزیز دل در مورد چراغونی شما یه مهندس واقعی معرفی کن بقیه اش با من !
3-در مورد بازار: بعضی از خوانساری ها یه خصلتی دارند که فقط از یک شخص خاص خریداری می کنند. مثل خود من، همیشه شلوارهام رو از یک نفر می خرم، کفش هام رو از یک نفر می خرم و .... چون در اینکه اون طرف جنس خوب با قیمت مناسب بهم میده شکی ندارم. بررسی هم کردم دیدم قیمت های افرادی که من ازشون خرید می کنم با قیمت های بازار تهران تفاوت چندانی نداره پس بجای رفتن به گلپایگان برای خرید یه شلوار، توی همین خوانسار از همون یارو خرید می کنم اینجوری هم جنس خوب با قیمت خوب خریدم و هم پولم رو در شهر خودم خرج کردم و به همشهری خودم دادم
.....................................................................
اینکه هرکسی خصلتی داره و از جایی خرید می کنه مشکلی نیست اما ازدحام خوانساریها در بازار شهرهای اطراف فاجعه است ! فاجعه ای که دلیلش رو در خودمون باید پیدا کنیم !!
4- در مورد تاکسی ها: با توجه به مشکلات پیش آمده برای آقای دهاقین ترجیح میدم در این مورد اصلاً چیزی نگم!!
.....................................................................
بنده حرفی نزدم که به کسی بربخوره ! هزار بار شده کارم گیر همین تاکسی های محترم افتاده !تا دربست نگرفتم از جاشون تکون نخوردند مگه آشنا بودند و تو رودرواسی موندن !!
5- در مورد نانوایی: خدا رو شکر من خیلی خیلی کم میرم نونوایی از چیزی خبر ندارم!!!
.....................................................................
همون بهتر که بی خبر بمونی داشی جان ! فقط نمی دونم اون عکس خبری وبلاگت رو در خصوص نابودی میراث فرهنگی از کجا آوردی !؟
موفق، پیروز و سربلند باشید
عبدالحمید حقی همیشه لطف داشته و این بار هم وقتی سر زده یه چیزی نوشته برامون !گفته :
خدا را شکر که به قول شما خونسار داره یه تکونی میخوره
اگه چشمش نزنیم
.....................................................................
ما که چشامون شور نیست اخوی ! شما مواظب باش از راه دور کاری نکنی که دوباره به خاک سیاه بشینیم !!
شهرام عزیز نوشته :
خداوندا از تو می خواهیم که این شهردار جدید عزیز را جو گیر نفرما، آنگونه که چند ماه اول خدمت شورش را در بیاورد و باقی عمر شهرداریش را بی نمک نماید. بار الهی ایشان را هدایت فرما که تا آخر دوره مسئولیتش همچنان در راه خدمت به خلق استوار بماند.
آآآآآآآآمین.
.....................................................................
در این چند سال عمر اندکی که از خدا گرفتم با دو شهردار برخورد داشته ام که اولی همیشه ازش به نیکی یاد می شه !
شهردار کاویانی هم به نظر من به دلیل اینکه مدت خدمتش بیش از حد طولانی شد برای ما مردم تکراری شده بود و هر کوتاهی رو پای ایشون می نوشتیم!
اما اطمینان دارم جناب شفعتی به دلیل اینکه اولا امتحانش را پس داده و دوما از خون ما مردم است در راه خدمت به خلق از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد بود ( صنعت پاچه خواری )
خوش دل نوشته :
سلام
با تیکه ای که به تاکسی انداختی عجیب حال کردم.
موفق باشی.
.....................................................................
مگر همیشه معمولی حال می کردی ؟!!
رها گفته :
بسلامتی ان شاا...همان گونه که وعده کردند عمل کنندالبته ما نیز باید همیشه مشکلات را مطرح وبخواهیم که درست وبه موقع پاسخگو باشند
.....................................................................
تا جایی که بنده خبر دارم هیچ کس وعده وعیدی نداده همین که وظایف طبق روال به انجام برسه برای ما کافیه
هیچکس هم از قافله دعاگویان شهر عقب نمونده و گفته :
در امتداد دعاهای بردار شهرام...
خدایا خدایا تا آخر این دوره
از شهردار خونساری
محافظت بفرما
به وبلاگ چل چو هم
اگر یه وقت سر زدی
کامنت ، نظر بفرما!
آمین خونساری یعنی این!
.....................................................................
این دعای آخری را محکم تر بخوان دوستان آمین رو بلند تر عنایت کنید !!
برادر و دوست عزیزم محمد جدیدی گفته :
دوست عزیز سلام
به امیدپیشرفت خوانسارعزیزمان در تمام ابعادچه فرهنگی واقتصادی واجتماعی و...
.....................................................................
ما هم آرزو مند آرزوهای قشنکتان در زمینه های فرهنگی ؛ اقتصادی ؛ اجتماعی , سیاسی , صنعتی و الی آخر هستیم !!
شیخ الشیوخ ؛حضرت اجل ؛ چاه کن الدوله کمش خان فرمودند :
اولا آقای شفعتی قبل از شهردار شدن هم مهندس بود یا بعدا شد؟
ثانیا لطف کن بیشتر دربارهی زنها بنویس پسر دم بخت اینجا زیاد است شما هم که ماشالله خبره!!!
.....................................................................
اولا وقتی به کسی می گویی مهندس دلیل بر آن نیست که مدرک مهندسی دارد ! هرکسی در حرفه خود اگر کار بلد باشد مهندس هم هست تا جایی که بنده اطلاع دارم ایشان لیسانس مدیریت دارند ، شما فرض کن این مهندسی را به صورت افتخاری بنده به ایشان داده ام هرچند که وقتی فقط اسم مهندس را یدک بکشی و کار بلد نباشی به درد عمه ات میخوری !! شما چند تا آدم هندسی می شناسی که واقعا چیزی بارشان باشد ؟
درخطبه دوم سخنانم خطاب به حضرتتان باید عرض شود که ما هرچه یاد گرفته ایم از محضر شریفتان بوده و شاگردی کلاس درس شما برایمان افتخاری است وصف ناشدنی درثانی شما دلت برای پسران دم بخت نسوزد دست من و شمای استاد رو از پشت بستند در کالبد شکافی از موجودی به نام زن !!
دلتنگ قدری بد بینانه به سطر اول سخنانمان نظر افکنده و گفته اند :
نمیدونم این شایعه کم کاری امسال وبلاگ نویس ها رو کی انداخت سر زبون ها.
اگه دستم بش برسه
.....................................................................
بحث شایعه و شایعه پراکنی نبوده
بنده با کمال افتخار و با اعتماد به نفسی بالا خودم را در زمره تعداد انگشت شماری از وبلاگستان میدانم که همیشه حداقل هفته ای یکبار دلم برای وبلاگم تنگ شده و به این بازار کساد سری زده ام
خودتان کلاهتان را قاضی کنید : آمار و ب نویسی را در سه ماهه اول سال با سالهای قبل مقایسه کنید !! این فاجعه نیست ؟ دلم از این می سوزد کسانی که همیشه مرا ترغیب به نوشتن می کردند حال در دکان خودشان را تعطیل کرده به گوشه ای خزیده اند !!
... این سه نقطه همان رهایی است که اوایل جزو مشتریان دائمی بود ایشان فرموده اند :
انقدر بدم میاد بعضی ها(رهای الکی) ادای آدمو درمیارن!
.....................................................................
روزی روزگاری صبح که از خواب برمی خواستیم خرس تازه ای به جمعمان اضافه میشد
اوایل دعوا و درگیری بود بعد با هم آشتی کرده و هم اینک مسالمت آمیز زندگی می کنند
شما نیز با هم خوب باشید و دعوا نکنید گناه رهای دوم چیست که نامش رها بوده
بنده در فامیل همسر محترمه یک رها داریم که البته فعلا سنش قد نمی دهد برای آمدن به نت !!
کامنت رهای سه نقطه ... ؛ رها را به واکنش وا داشت و اینگونه نوشت :
معذرت یک سوال ؟
نظر قبلی منظورشون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟سه نقطه ...
.....................................................................
منظور خاصی نداشته اند سو تفاهم بود خدارو شکر حل شد ....
نمیدانم این سنت شکنی جالب بود یا نه !؟
اما هرچه بود سوژه ای شد برای باز شدن دوباره صفحه تارنگارمان !!
در پایان عرایضم اضافه کنم که :
امکانات جدیدی فراهم آورده ام تا اگر مطالب چل چو مقبول افتاد وچنگی به دل همایونیتان زد براحتی بتوانید آنرا در پایگاهای معروفی چون ؛ فیس بوک ؛ تویتر ؛ کلوپ دات کام ؛گوگل باز ؛ یاهو باز و ... به اشتراک بگذارید ...
روز و روزگارتان آفتابی ؛ دلتان شاد
خوب بود. اینم واسه خودش یه تغییر و تنوع بود.
دست شما درد نکنه و موفق باشید.