پُستِ پَست
با درود فراوان ...
دیروز طبق معمول داشتم به خدا می گفتم: آخدا می گم این همه پست و مقام تو دنیا داری؛ فقط ما زیادی بودیم که شدیم این!!؟
بعد یکم فکر کردم دیدم هرکسی از اول تولدش دولتی به دنیا بیاد تا روزی که شوکولات پیچ می شه دولتی می مونه فقط یه فرقایی داره !
ما که تو بیمارستان دولتی و به صورت طبیعی دنیا اومدیم، می افتیم تو بطن جامعه و خیابونی می شیم
تازه بعضی هامون هم بیابونی می شیم
مدرسه رفتنمون هم دولتیه لامصب!
اما اون دولتیه، از همون زایشگاه خصوصی و سزارین مادر محترمشون با کمترین مدرک تحصیلی می شه دولتی!! مدرسه رفتنش هم خصوصی و غیر انتفاعیه ... تازه موقع شوکولات پیچ شدن هم می برن قبرستون خصوصی و مقبره با کلاس خاکش می کنن خیلی دیگه بخوان داستان رو خوب جلوه بدن؛ می برن می ذارن شازده احمد
این مقدمه رو داشته باشید تا بگم دردم از این همه صغری کبری چیدن چیه ؟
حالا فرض کنید همه پست ها رو تقسیم کردند و دیگه چیزی باقی نموند؛ از قضا یه آدم مهم که سربازی پسرشو ماست مالی کرده و همین روزا کارت پایان خدمتش می رسه دستش طبق اصل وراثت از جدول مندلیف از زیر سنگ هم شده باید براش یه پست درست و درمون پیدا بشه
به راحتی خوردن یه لیوان آب یه پست من درآوردی براش درست می کنند و مثلا می شه مشاور فلان مدیر در امور حمایت از ارباب رجوع !!!
پ.ن:
چند وقت پیش طی حکمی از طرف ریاست محترم اداره ورزش و جوانان بنده به عنوان "مدیر روابط عمومی هیات های ورزشی روستایی و عشایری شهرستان خوانسار" منصوب شدم
در این که این پستِ بدون مواجب قدری جای تامل و تشکرو قدردانی از آن مقام آگاه رو در پی داره اما یه تریلی لازمه تا این عنوان رو بکشه ...
یقینا اکثر پستها و مقامهای این چنینی جز عنوان بلند بالا به هیچ درد دیگه ای نمی خورن ...