پشیمون شدم
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۸۹، ۰۹:۱۱ ق.ظ
من هیج جا نمی رم ،
واسم مهم نیست کسی مطالب منو بخونه یا نه ،
مثل کمش اهل سقط جنین هم نیستم ،
وقتی نه ماه تحمل می کنم ، توقع دارم نتیجشو ببینم ،
مهم نیست بچم زشته ، مهم نیست معلوله ،
مهم نیست عقب افتاده ذهنیه ،
مهم اینه که بچه منه ...
من حق ندارم بچمو بندازمش ..!
باید کمکش کنم تواناییهاشو بیشتر بشناسه و به دیگران بشناسونه ...
شاید ظاهرش زشت باشه ، شاید ظاهرا عقب مونده است اما تواناییهاش زیاده
من هرچی به ذهنم می رسه می نویسم
نه برای کسی ! نه برای تحت تاثیر گذاشتن کسی !
فقط برای تخلیه روح خودم
فقط برای راحت شدن از این بار سنگین
و فقط برای درد زایمان ...!
چون تحملشو ندارم ...