کابین لوکس ...
سفیر اسلام چون به عمارت خسروپرویز وارد شد؛ خبر به ولات ایرانی رسید و همهمه در میان زنان بالا گرفت که شخصی از حجاز دینی جدید آورده که گویا در آن "زن" همچون نگینی با ارزش پرستش می شود و برای نکاح کابینی برایش مرقوم نمایند, که هرگاه نازش را نخرند کابین خویش به اجرا گذارده از حلقوم شوهر ناسپاس بیرون کنند!!
جماعت نسوان را چنین دینی مزاج خوش آمد و همچون مگس بر گوش همسران خویش از در وز وز در آمده و ایشان خام نمودند تا خسرو را مجاب نمایند که اشتباه خویش با دعوت از دین جدید به دیار پارس سرپوش نهد..!
الغرض طولی نکشید که اسلام از شبه جزیره عربستان به پارس گسترش یافت و از همه بیشتر جماعت اناث را خوشنود ساخت
از آنجایی که ما ایرانی ها در سنت شکنی و فرهنگ سازی های من درآوردی ید طولایی داشتیم و خوشبختانه هنوز هم داریم! انواع و اقسام مهریه ها را تجربه کرده و می کنیم...
جمعیت نسوان در ابتدا برای محکم کردن جای پا؛ اقدام به قرار دادن مهریه در سطح معمول و به قرار یک شاخه نبات و یک آینه و شمع دان و چند مثقال طلای چند عیار غیرمسکوک و یک طاقه شال ترمه و ... نمودند!!
اما بعد تر؛ این کابین, رنگ و لعاب بیشتری گرفت و پای چهارپایان نیز بدان باز شد! معیار چشم و هم چشمی نفرات شتر ثبت شده در سیاهه مهرنامه بود و هرکس تعداد اشتران سیاهه اش بیشتر بود در نزد زنان اعلم تر بود ...
جالب آن که سرحدات شمالی نیز مهریه زنان خویش را بر مبنای شتر محاسبه می کردند و کورکورانه رسم اعراب را ادامه می دادند...
ملک و املاک جایگزین مناسبی بود برای شتر و لااقل امکان فراهم آوردنش بیشتر بود
تا اینکه استعداد فرهنگ سازی پارسی جهان اسلام را متحیر نمود
از سفر به ۱۲۰ کشور دنیا و ۱۰ هزار لیتر بنزین تا دست راست و پای چپ داماد،شمش طلا هم وزن عروس و یک کیلو بال مگس و حفظ کردن دیوان حافظ و صدها مهریه عجیب و غریب دیگر...
هفته گذشته عقد یکی از اقوام بود : یکصد شاخه گل ارکیده و یک کاسه آب باران و هزارن سکه طلا و ...! عروس و دامادی را می شناختم که مهریه اشان صدشاخه گل رز به همراه یکصد بوسه بود وقتی کارشان به طلاق کشیده شد داماد اصرار داشت مهریه همسرش را عندالمطالبه پرداخت کند و عروس زیربار نمی رفت که نمی رفت ...
واقعا چه موجودات جالبی هستیم ما ایرانی ها ....!