بهار؛ چه اسم آشنایی
با این اوضاعی که داره پیش می ره "بهار" هم رفت جزو خطوط قرمز!!
یه دلیل "اجتماعی- اقتصادی" داره و یه دلیل روم به دیوار "سیاسی" ...
دلیل اجتماعی - اقتصادیش که تا حدودی همه باهاش سرکار دارند : شب عید است و یار از من چغندر پخته می خواهد ...
دلیل سیاسیش هم اینه که آقا آدم دیگه جرات نمی کنه تعریف بهار بکنه!! خود بنده اون بالای وبلاگم نوشته بودم در انتظار بهار ...
بسکه دوستان سوسه اومدند و مذقون که ما جزو دار و دسته ی فلان کاندیدای فلان سمت مهم مملکتیم شبانه عوضش کردم که کسی هم شک نکنه
با این حال روحیه ی لطیف بنده به دور از هر گونه جناح و حزب و دسته و به دور از برنج کیلو خداتومن و پسته ی فرد اعلای شصت تومنی؛ بدون بهـــــــــــار جون شما اصلا با ما راه نمیاد
بالا غیرتا" جان اون سیبیلای قیطونیتون همین یه فصل درست و درمون رو هم با فضای زبونم لال "سیاسی" خرابش نکنید
ما که عرضه ی خرید پسته و بقیه مخلفات عیدو نداریم دلمون به همین اسم و رسمش خوشه این دلخوشی رو حوالتون به ابلفضل از ما نگیرید ...
ما با همه نامردی هایی که همین بهار در حقمون کرده بازم دوسش داریم ...
دم شما گرم ...
خدایش راس واژه یه عده ای تر از بس بژون خورتی لوپاشون تا ری زانی دلنگونو حرف کسی گوش وانندنده ... هاما مین کله هم خوسمین که چی شی گنو شی عیدی .........