چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

نوروز نامه - قسمت اول

پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۱۰ ب.ظ

شب چهارشنبه آخر سال امسال یه فرق های اساسی با سالهای قبل داشت تمرکز دوستداران شادی و نشاط و هدفمند بودن حرکتهای اینچنینی قابل ستایشه؛ این خیلی خوبه که مردم ما مجبور نیستند برای ساختن لحظات شاد به تپه ها و کوه ها پناه ببرند و این شادی رو با هم سهیم و شریک باشند 

ممنون از بانیان و باعثان دسته گلشون درد نکنه ...

و اما لحظه ی تحویل سال با لحظه ی تحویل سال قبل در جوار حرم احمدبن موسی (شاهچراغ) - (ع) خیلی فرق داشت حداقل فرقش هم این بود که با لبخند سال جدید رو آغاز کردیم و این بار در جوار حرم احمدبن سید محمد(ع) خوبه که ما خونساریها هنوز هم بلدیم شاد باشیم و ممنون از مداحین و گوینده های عزیزی که در لحظه ی تحویل سال به جای روضه خوانی فقط مردمشون رو  دعا کردند ...

هرسخن جایی و هر نکته مکانی دارد ...

سال 91 از آغاز، برای بنده و اقوام وابسته سال جالبی نبود چراکه عزیزان زیادی رو از ما گرفت!! نکته قشنگ داستان 92 هم تجمع خانواده های مصاب در روز اول سال نو و در مساجد و تکایا برای به جا آوردن رسم قشنگ  دید و بازدید بود  ...

این هم جزو قشنگ ترین نکته های سال جدید بود که باز هم جای تشکر ویژه داره ...

الان هم بنده در یکی از کافی نت های شهر تهران نشستم و عیال محترمه تماس گرفتند که جَلدی بیا بریم خونه عموم
برای همین روده درازی نمی کنم و بقیه قشنگی های نوروز 92 رو می ذارم برای نوبت بعدی ...

لبخنــــــــــــد فراموش نشه ...
دوستتون دارم
  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۸)

عیدد مَبارِک بو بِرا ............

اِگه تو نَشته جِنم بابت خندی لحظه تحویلد مُشرک بی دین ت. حالید نَبه که هَشت نه ما تَر محرمو حالا ایام فاطمیه حُرمت گوشه ندارو که چِند رو بعدژ بِه سِوا کار آِدبرنده چووووووووووووووووووووو  ن ی م س و ت هَ ..... بوووووووووووغ

حاشا...............اِدینان کِه تِیرونی گِنایه خبو خدا رو شکر معجِزهَ گِنو مین تاریخ ایران زِمین بالاخره ییکی بومه که قوژ بو خوژ تلپ کرو تیرون بابا تو خیلی جَلبه ............ خیلی هنرژژژژژژژژژژژژژ اگوا ااااا !!!!!

دمد گرم

پاسخ:
جیگرد بقربون
حالا کجاشو دیدی 
هنرای دیگه ای هم دارم که بعدا رو می کنم کم کم 
مهدی جان سلام

هرچند که دیدمت ولی اینجوری هم عیدت مبارک

(آیکون لبخند)
پاسخ:
تو قربون عید خودت مبارک مگه تو خودت عید نداری مرد حسابی

 حجت الاسلام منصور غفوری معاون سیاسی ــ اجتماعی شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه کشور صبح امروز در پی ایست قلبی درگذشت.

وی بامداد امروز طبق روال هفتگی به ورزش کوهنوردی در کوههای بالای شهرک شهید محلاتی اقدام کرده بود. وی سابقه هیچ‌گونه بیماری نداشت.

مراسم تشییع حجت‌الاسلام غفوری روز شنبه ساعت 9 صبح از مقابل مسجد ولیعصر شهرک شهید محلاتی برگزار می‌شود .

حجت الاسلام غفوری از خانواده شهدا و ایثارگران و از جمله نویسندگان کتاب ارزشمند شرح اسم (زندگی و سوابق مبارزاتی قبل از انقلاب مقام معظم رهبری) بود و پیش‌نمازی مسجد ولی عصر شهرک شهید محلاتی را نیز به‌عهده داشت.

وی اخیراً در گفت‌وگو با نشریه آدینه تهران گفته بود: در معاونت سیاسی مهم‌ترین کارها در واقع یک بخش از آن به گزینش ائمه جمعه مربوط می‌شود و بخش دیگر در مشارکت دیگر معاونت‌های موجود در شورای سیاست‌گذاری است و بخش دیگر هم در ارتباط با خود‌ امام جمعه است. بخشی که مربوط به‌ امام جمعه‌ها می‌شود این است که ما در طول هفته مناسبت‌های عمده سیاسی داخلی و بین‌المللی را رصد نموده و پس از اولویت‌بندی، مباحث اصلی را در اختیار ائمه جمعه قرار می‌دهیم. در واقع نقش مشاوره‌‌ای برای آنان خواهیم داشت. وظیفه دیگری که در معاونت سیاسی انجام می‌شود در واقع تهیه بولتن خبری محرمانه است که هر ماه برای ائمه جمعه ارسال می‌شود و در نهایت اگر ائمه جمعه نیاز به مشاوره‌‌ای در رابطه با تحولات روز، احزاب، جریانات و‌ گروه‌ها هم احساس کردند و تماسی با معاونت سیاسی داشته باشند، تلاش خواهد شد تا به‌نوعی آگاهی‌بخشی سیاسی برای ائمه جمعه هم صورت‌ گیرد.

ایشان برادر شهید محمد غفوری از شهدای شهر خوانسار و اهل روستای قودجان خوانسار می باشند.

پاسخ:
روانشان شاد 

سلام

سال نوتون مبارک مرسی که به فکر بودید و برای نوشتن مطلب به کافی نت رفتید سفر خوش بگذره بهتون منتظر مطالب جذاب در آینده از شما هستیم.

پاسخ:
ممنون از محبت شما 
درود بر شما امیدوارم اینطور باشه که می گید

تو قربون که تو تهرون هم ما رو از افاضات خالصانه‌ت بی نصیب نمیذاری

زیاد تهرون نمون بی تربیت میشیا:))))
پاسخ:
چه می شه کرد حضرت اجل تو این قحط الرجال وب نویسی ما هم اگه بکشیم کنار که امثال تو دق میکنن :)))
دیگه بی تربیت شدم موندن یا نموندنم کمکی به با تربیت شدنم نمی کنه :))
میدیجون مون ادی وبلاگ نداران..اما به تو و ممد(وشکو) و کمش و  استاد خسرو خان دهاقین حتما سر ادکشان
پاسخ:
ای بابا حمید جون دوبره چی شی گنو پس؟
وبلاگدت بروتی؟
ادگو وبلاگمد هیدان بخچه خود
همین که اچه سر بمون ادکشه ممنونانی ازد جیگر 
ایزن معلیم به که اشتودو...
دید و بازدید مین مچد جی ایده جالبیو.
ایشالام تمام لحظه هات لبخند واقعی ری دیمت بو.(آیکن یه نفر با لباس عید:))  )

پاسخ:
مواظب باش لباسهاتو کثیف نکنی تازه شُستم 
نو گهشون دار تا سال دیگه هم بتونی بپوشیشون 

ای بی معرفت. پس تو تهران بودی و چیزی نگفتی؟

مگه قرار نشد وقتی اومدی خبرم کنی؟

 

پاسخ:
چاکرتم 
به جون داداش از روزی که اومدم تا روزی که رفتم همش دستم بند مریض خونه و دارو بود 
ایشالله دفعه بعد 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی