چـــــــل چـــــو

رســــانۀ خوش خُلقـــــان

دویست و شیش ِنقره ای

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۰۳:۵۷ ب.ظ

ده سالی می شد ندیده بودمش!

بعد از اینکه باغچه ی پدری رو فروختند اسباب کشی کردند و رفتند تهران، بچه ها می گفتند سمت نارمک یه خونه اجاره کردند و قراره بره تو بازار پیش داییش اینا کار کنه 

از سربازی که اومدم فهمیدم خدمتشو خریده! اون موقع ها مُد بود سربازی ها رو سه ملیون  می خریدند تا دوسال عمرشون به بطالت نگذره!!

از دور که دیدمش سرعت موتورمو کم کردم و اومدم کنار خیابون کلاچ رو گرفتم  بعدش هرچی زور داشتم رو پدال ترمز آوردم تا نَرَم تو باقالیا... آخه یه ماهی می شد چرخای موتور لنت نداشت

تا شال و هد بند و از دور سرم باز کنم و سیمای همایونی رو جلوه بدم چند لحظه ای طول کشید تو همین فاصله اونم داشت فکر می کرد که منو کجا دیده!!

یه شلوار نوک مدادی پوشیده بود و یه بافت از اینایی که تو  یقه اش شیش تا گردن دیگه جا می شه!!

گوشی سی سانتیش رو به دست چپش داد و با دست راستش با من دست داد

اما دستاش گرمای اون وقتا رو نداشتند 

بغلش کردم تا بلکه از سرمای دستاش کم بشه اما انگار از فریزر درش آورده بودند سرد سرد بود

- چقد پیر شدی؟

یکم چپ چپ نگاش کردم و گفتم: عمه ات پیر شده مردک! یه نیگا تو آینده انداختی قیافه زاغارت خودتو ببینی؟

چیکار کردی با خودت؟ پول انقد ارزش داره؟

- خنده ای کرد و گفت: هنوزم مث اون وقتا شوخی، اصلا تو جزو کسایی بودی که من همیشه می گفتم این پیر نمی شه

گفتم درست فکر کردی این سفیدی های موهام ارث بابامه وگرنه من هنوز هیجده سالم بیشتر نیست

دستمو گرفت و برد سمت ماشینش؛ یه 206 نُقره ای

گفتم مال خودته؟

- مال شماست

گفتم اینم از اون حرفا بودا ده سال رفتی تو سگ دونی تهرون جون کندی یه لگن خریدی حالشو ببری به همین سادگی داری می بخشیش؟!!

نیگاش گره خورد تو چشمام و لبخندش کم کم محو شد

- مهدی!

: جانم

- چقد زود گذشت! شرمندتم نشد واسه عروسیت بیام

گفتم برو بابا من الان بچه ی بزرگم هم قد توئه!! تو چه غلطی کردی؟ چندتا بچه داری ؟

- من؟!!! بچه؟ گورم کجا بود که کفنم کجاباشه؟ 

گفتم پس تو این مدت چه غلطی می کردی؟

گفت: هیچی والله همش کار همش کار

گفتم: این همه کار کردی کجا رو گرفتی؟ دُمبَت همین ماشین و یه دست لباسه؟

گفت: بعد از اینکه از اینجا رفتیم سه چهار سال تو بازار پادویی کردم و کم کم تونستم یه مغازه اجاره کنم بعدشم خودم شدم آقای خودم الانم دو سه تا شاگرد دارم!

گفتم همین؟

گفت: پ ن پ می خواستی تو ده سال برج میلادو بخرم؟

گفتم خاک تو سرت یعنی یه چاردیواری نتونستی واسه خودت بخری؟

- تو انگار خبر از اوضاع احوال تهران نداری! مرد حسابی می دونی خونه متری چنده؟

گفتم ببین الاغ اون باغچه ی بابات اینا رو که فروختی همین الان بالای دویست مایه می دن بابتش ده سال عمرت رو هم که هدر رفته به اضافه ی سه ملیون پول بی زبون که بابت سربازیت دادی با سود این ده سال و ارزش اون زمان حساب کن ببین الان کجا وایسادی؟

یکم فکر کرد و گفت: تو خودت چی داری که شعار می دی ؟

گفتم: من یه موتور دارم خریدم 700 الان 900 می خرن ازم

یه هفت هشت تومن دادم مسکن مهر یه پنج شیش تومنم دادم پول پیش خونه

یازده سالم سابقه بیمه دارم

یهو ترکید از خنده!!

جدی تو چشاش نگاه کردم و گفتم : چه مرگته؟

گفت : مرد مومن اینا که همش رو هم پول ماشین من نیست!!

گفتم نه دیگه اشتباه کردی بشین فکر کن؛ درست کردن یه بچه و رسوندنش به سن هفت سالگی چقد خرج داره؟ نمی خواد حساب کنی من حساب کردم حول حوش 100 ملیون خرج داره حالا یکم کمتر یا بیشتر

یه خواستگاری کم کمش الان با یه عقد محضری 50 ملیون مایه می خواد

واسه یه عروسی معمولی با مخلفات حداقل 50 ملیون باس بسُلفی

یازده سال سابقه بیمه و خرده ریزه های پس اندازم مهمون من

رو هم 200 ملیون

الان داری یه همچین سرمایه ای ؟

دیدم هنگ کرد و زبونش بند اومد

گفتم اره داداش سرمایه فقط اقلام منقول نیست گاهی غیر منقولاش بیشتر از منقولاش جواب می ده

جون شما یَگ حالی داد، حال این  بچه سوسولو گرفتم :)))))

نتیجه گیریش هم بماند واسه بعد فعلا بیشتر از این دل و دماغ ندارم :))

مانا باشید

بعدا" نوشت :
دیشب خانومم می گه: ناشکری نمی کنما اما چرا ما هنوز ماشین نداریم؟ این همه جا تو دنیا به جای خیابون الاهیه خیابون مولوی جنوبی تو چلدستگا می شینیم؟
اصلا چرا ما نباید هواپیمای اختصاصی داشته باشیم؟
گفتم : عزیزم یازده ساله سکوت کردی یه چند صباحی دیگه هم دندون رو جیگر بزار ببینیم جریان این بابک زنجانی به کجا می کشه ما هم دارایی هامون رو رسانه ای می کنیم

  • مهدی حاجی زکی

نظرات  (۲۴)

  • مردمان رباط
  • یه چیزه دیگیم که هست این بنده خدا فحش خورش ملسه خوب شد زود تمومش کردی والا تو روح باباشم ازار میدادی یعنی چی چرا دست از این کارت بر نمیداری (گل من )
    پاسخ:
    ای رحمت شه اون شیری که خوردی اصلا تو رفیقای من این یکی فقط فحش خور ملسی داره :))
  • دت هاله قدیما
  • سلام
    شرط میبندم دومیه دختره اسمشم گذاشتید مانا
    مبارکا باشه
    پایدار باشید و ماندگار:دی
    پاسخ:
    به به درود بر دت هاله خودمون
    اولین حدستون درست بود اما غیب گفتین تو پست قبلی خودم گفته بودم که :)))
    ئلی اسمشو مانا نمی ذاریم می خوایم بزاریم آمیتیس شایدم ارغوان :)))))
    آقا مارو جزو سرمایت حساب نکردی ؟
    پاسخ:
    ای جوووووووووونم سعید
    تو که قسمت عمده ی سرمایه ای
    رسانه ایت نکردم نکنه چشم ملت دنبالت باشه از دست بدمت عزیزم
    دروغ گفتی گاف دادی؟
    اگه تو حال اونو گرفتی
    چرا تو دل و دماغ نداری
    اون باید دل و دماغ نداشته باشه
    حساب کتابت هم بدرد نمیخوره
    پاسخ:
    وقتی همه پستامو نمی خونی همینه دیگه می آی گاف بگیری خودت گاف می دی
    برو پست قبلی رو بخون جریان دل و دماغ می آد دستت
    اره میدی جون راست کرتن وچه مخصوصا خرجژ خیلی بالاو چون از یگ چندمایی قبلژ باید کلی چیای انرژی زا بخوره مثل پسته بادومو گردو که بابا آدم بنچو
    پاسخ:
    مین روحد که فکر و ذکرت دبنال دری وریو
    تو کی ادگو آدم گنه خدا زونو :)))
    طفلک خیال می‎کرد کلی برای خودش کسیه زدی کاسه کوزه‎شو به هم ریختی...
    اینطور به جوونا امید میدند؟
    اینطور جمعیت کشورو از پیری نجات میدند؟
    شما مایه دارا وجدان ندارید آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
    مرتشورد با این وبلاگد که یگ آیکونی جی ندارو:(((((
    پاسخ:
    فکر کردم می خوای بگی اینطور جمعیت کشور رو زیاد می کنن :)))
    تو هم که تو صنف ما سرمایه دارا هستی قربونت برم تو دیگه چرا حسودیت می شه :)
  • کامران میرمحمدی
  • ااااااااااا ، مهدی من چقد سرمایه دارم خودم خبر ندارم !!!!!!
    آخه من تورو هم دارم
    پاسخ:
    تو قربون که یه دونه بیشتر نبودی و نیستی
    یادم نبود تو هم یکی از سرمایه های بزرگ زندگی منی
    می خوامت کامی جون
  • مردمان رباط
  • سلام گل من
    اگر خوانسار هستید ممنون میشم که برای منهم دعا کنید چون الان پیامیو در یافت کردم بدین مضومون که راس ساعت 2.5بعداز ظهر از جلوی درب بارگاه مقدس شاهزاده احمد به قصد عزاداری حرکتی به شکل عزاداری داشته باشند .خیلی کار قشنگیه الهی به یه هم چین ادم ائی خیرخواه عمر با عزت بده البته به جمیعشون بانی وشرکت کننده .
    واقعا دلم میسوزه که اونجا نیستم .از شما برادر بهتر از جانم ودیگران میگویم التماس دعا .
    پاسخ:
    فدای محبتت بشم داش اسدالله
    ما که قابل نبودیم اما همیشه دعاگوی شما هستیم و خواهیم بود
    شما پیش خدا واسه ما آبرو داری کن
    بدنازان که خب بیدنا مین برجکژ هالو! هالا یه اندان جی چ س ی بومیه ولی لازم به. اونوخت بینان شش ماترجی لابد یگ پستی بینه به اسم ریو نقره ای!؟ بکش برین از نقره ای سر جدد خخخخخخ
    پاسخ:
    بنده اگر روزی تصمیم گرفتم اتومبیلی خریداری نمایم بدانید و آگاه باشید که نقره ای می باشد ولاغیر ...
    انقدم حسودی نکن دق می کنیا :)
    بابا سرمایه‌دار، سال دیگه به عنوان رئیس هیات بهت رای خواهیم داد، اصن نمونه ات تو محل نیست.
    پاسخ:
    دسته گلتون درد نکنه
    فقط تو منو می فهمی تو محل :))
    قربون تو ک اندی سرمایه داره

    حلا داره از این سرمایه n ملیونید یگ 50هزار تیمنی قرضی من ده یا حسابد مسدودو

    پاسخ:
    شوم بوره بر دکونه تا هیدان
    پنجا تیمن خا پیلی نی
    بوا جونم فداد کرانی
  • دت هاله قدیما
  • متاسفانه پست قبلی شما رو نخونده بودم برای همین کلی ذوق کردم حدسم درست بوده
    ایشالا سلامت باشه
    سالم که باشه اسمشم بذارید بتول براتون قشنگه
    پاسخ:
    جدا" که هیچ چیز جای سلامتی رو نخواهد گرفت
    اسم بهانه است

    یعنی داژه اگه زن و وچمون ویشتر دارت سرمایه داریدمین ...؟؟!!
    پاسخ:
    خدا مانی و باباد بیامرزو حقا که وچه محل خومونه :)
    اومحل بینان این رفیقت متاهل نبه آیا؟ اگه مجرد به خا خود زونه و ا خود......
    ابی زیاد نتنگاران.
    پاسخ:
    بعد از این همه صغرا کبری تازه می پرسی لیلی زن بود یا مرد؟
    حالت خرابه ها
    یه دکتر برو :)))))
    بالاخره امثال ماها که با حقوق کارمندی زندگی میکنیم باید با همین چیز ها به خودمون اعتماد به نفس بدیم که دچار افسردگی نشیم.
    پاسخ:
    ای رحمت شه اون شیری که خوردی
    از همون اولشم فهمیده بودید شما :)
    خوش بحلد که اندی وضعد خبو دست هاما جی بگیر
    پاسخ:
    بش پا حساب مُن دکون حج کمال هرچید ادگو هاگیر :))
    نمی خواستم کامنت بذارم چون بد عادت شدی و جواب نمی دی.
    ولی دیدم نه اینبار به موقع جواب بچه هارو دادی. واسه همینه که کامنت گذاشتم.
    بعد بفرمائید این سگ دونی تهرون کجای تهرونه؟!
    پاسخ:
    راستش اومدم جواب ملتو بدم دیدم اینجوری نوشتی لج کردم یه روز عقب انداختم
    سگ دونی تهرون دقیقا جای مشخصی نداره
    تنها شدیم بهت می گم :))
  • عباس جنابی
  • «مهدی گیتس» سرمایه دار معروف که میگند شمایید پس؟؟
    پاسخ:
    از کجا فهمیدی شیطون 
    سلااااااااااااااااااااااااااااااام علیکم برادر

    شما شعورو معرفتتون و قلم طناز و گیراتون هم جز سرمایتونه که یادتون رفت اشاره کنید !!!!!!!!!

    هرچند همه سرمایتون یک طرف خانم محترمتون که با این مشقت در کنار شما داره شمارو تحمل میکنه یک طرف خداااااااااااااااااااا صبرش بده

    بابا نشدی ؟ چه خبر ؟
    پاسخ:
    جیگرتو بخورم من
    معلوم هست کجایی؟
    فدات بشم با معرفت منی تو
    هنوز که نه کم کم داریم به روزهای پایانی نزدیک می شیم :)
  • حمید امینی
  • مهدی جان امیدوارم هر کجا که هستی مو فق باشید
    پاسخ:
    فدای تو بشم داش حمید
    یه دونه ای داداش
  • سوغات خوانسار
  • سلام
    برای خرید محصولات از فروشگاه من دیدن کنید .
    بزودی محصولاتی از خوانسار زیبا .

    http://silkoh.blog.ir/
    پاسخ:
    چشم :|
    بد جور بیچاره رو داغون کردید تا الان فکر کنم دچار افسردگی شده داره به سرمایه شما فکر میکنه شایدم براش نقشه کشیده باشه
    پاسخ:
    بالاخره ما هم واسه خودمون کسی هستیم
    الکی که نیست
    سلام
    چقدر دلنشین و روان می نویسی ، البته گویا کمی هم بلا هستید !!!
    پاسخ:
    لطف داری حسین جان 
  • حسین عظیمی
  • کیفانیدم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی